نوشتن دعای محبت برای ازدواج
نوشتن دعای محبت برای ازدواج | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت نوشتن دعای محبت برای ازدواج را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با نوشتن دعای محبت برای ازدواج را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
نوشتن دعای محبت برای ازدواج : هنگام نامگذاری ، فکر کردم که مطمئناً این روحیه را ندارم. همانطور که او دوباره آن را صدا کرد، من مشتم را بالا بردم، به پشت دستش کشیدم و سرفه و بلغم گرفتم.
دعا که این اتفاق می افتاد، به من نشان داده شد که چگونه تنها یک شورش واقعی وجود دارد، و آن به سوی خدا اشاره می کند. حتی اگر بگوییم “شوهرم راه خدا را قبول ندارد پس من می روم.
نوشتن دعای محبت برای ازدواج
نوشتن دعای محبت برای ازدواج : در پایان، هنگامی که ردیابی آن به عقب برمیگردد، عصیان در برابر خداست، زیرا خداوند دستورالعملهایی را در مورد چگونگی زندگی با یک همسر نجاتیافته داده است.
اگر خلاف شرایط باشد، خداوند میفرماید: «این اراده خدا در عیسی مسیح در مورد شماست». در هر شرایطی، من از آن راضی هستم. یکی از شورش های من بر ضد شرایط بود.
من همیشه چنین خانه های دوست داشتنی با اتاق های خالی داشتم، به طوری که جین همیشه یک دفتر داشت، و من همیشه یک اتاق خیاطی و صنایع دستی داشتم.
وقتی به اینجا آمدیم، جین یک خانه سه خوابه با تنها دو حمام خرید. دلیل او این بود که من نتوانستم اتاق خواب بایرون را تنظیم کنم. تلخ شدم گفتم: “بله، اما تو هنوز دفترت را داری؛ من اتاق ندارم.
تو همیشه به آنچه می خواهی می رسی.” و من سرکش تر شدم. وقتی برای اولین بار به اینجا نقل مکان کردم، از این خانه متنفر نبودم، اما کم کم این خانه به من سر زد. در ابتدا فقط چیزهایی بود که با هم جمع شده بودند.
بعد رشد کرد تا اینکه بیست و چهار ساعت شبانه روز از خانه متنفر شدم. سپس ناسپاسی من به شاخه های دیگر زندگی ام رسید. چرخ های من چرخ های یک کامیون کمپر بود. من دیگر از کامیون خوشم نمی آمد.
بعد از آن آمد، و سپس زندگی در این آب و هوای گرم و پر آلودگی با افرادی که نمی توانند انگلیسی خوب صحبت کنند. در مرحله بعد شخص ناسپاس شروع به سرزنش دیگران می کند حتی اگر تقصیر خود را به همان اندازه تقصیر شخص دیگر ببیند.
او به خودش دروغ می گوید تا جایی که حداقل از نظر او، طرف مقابل کاملاً مقصر باشد. خدا رفتار من را در پرتو نگرش خود به من نشان داد و به من گفت که می تواند حتی این خانه را نیز از بین ببرد.
که او آن را فراهم کرده بود و من از روزی او ناسپاس بودم. اوه من، این واقعا مرا هوشیار می کرد. پس از بیرون راندن این سه شیطان فرمانروای اصلی، اگر او دیو را بیرون می خواند، منصرف شدم.
من فقط موافقت کردم و از آن خلاص شدم. من عادت داشتم کارهایم را با بیشترین سرعت انجام دهم زیرا دوست نداشتم تنها در خانه باشم. بنابراین، من در سراسر این شهر گشتم و به دنبال گیاهان و پارچه برای کار در خانه بودم.
اما هرگز روی آن کار نکردم. من با زنان مسیحی دیگر دیدارهای زیادی انجام دادم که ضروری نیست. از آنجایی که نه ژن و نه من چیزی در مورد این چرخش وقایع نمی دانستیم، از خدا خواستم که به من بیاموزد تا به عقب برنگردم.
من بیشتر از تغییرات در ذهن و نگرش خود خوشم آمد. صبح روز بعد از این تجربه از راهرو به آشپزخانه آمدم و دخترم با استقبال خوبی مواجه شدم. حالا، این یک تعجب بود، زیرا او در آن زمان هم چندان خوشایند نبود.
متوجه شدم که او شروع به تغییر کرد. بارها این موضوع را از خدا پرسیدم و فهمیدم که وضعیت من چنان فشاری بر او وارد کرده است که زیر آن شکسته شده است. من در مورد من یک عارضه قلبی داشتم که غیرعادی بود.
هرگز با قاعده و تحت هیچ شرایط خاصی رخ نداد. در حین انجام تست ترد میل، درد شدیدی را در قفسه سینه، بازوها و گردن تجربه کردم. پس از معاینه توسط یک “متخصص بزرگ قلب” در مینیاپولیس، او به من گفت که قلبم خوب است اما روی گواهینامه های بسیاری از افراد مانند خودم نوشته است “مرگ بر اثر حمله قلبی”. اینها افرادی بودند که واقعاً هیچ مشکلی در قلبشان نبود.
یک سال یا بیشتر پس از مرگ پدرم دیدم که قلبم دوباره در حال فعال شدن است. گاهی بین تشنج ها یک تا پنج سال می گذرد. شروع کردم به درخواست از خدا که به من نشان دهد چرا برادرانم، پدر، برادران پدر و پدرش، همه مشکلات قلبی داشتند.
من فقط نسل دوم از این عبادت هندی بودم و از نسل های قبل هم نفرین داشتم. شهادت در مورد اسکیزوفرنی اسکیزوفرنی به معنای شکافتن ذهن است من یک عمر تنش روحی و روانی داشتم.
نمیتوانستم تصمیم بگیرم که چه کار کنم و آن را کامل ببینم. ترس زیادی داشتم مبادا اتفاق بدی بیفتد. در تمام زندگیام ترس زیادی از اتفاقات بد داشتم ترس از شکست و ترس از مردم. اغلب هفته ها در تنش بودم و نمی دانستم چرا.
این اولین خاطره ای است که از مدرسه رفتن دارم. آنقدر از همه مردم می ترسیدم که نمی توانستم به مدرسه بروم اما پشت چاه خانه پنهان شدم تا اینکه برادرم آمد و مرا به کلاس اول برد.
آن روز من سرگردان بودم. احساسات و ترس های عجیب مرا عذاب می داد. خاطرات کمی از دوران کودکی زیر نه یا ده سالگی دارم. به طور کلی من در دو جهان زندگی می کردم: خانه و دور از خانه.
من در فراموش کردن همه چیزهای بد که در خانه اتفاق افتاد، در لحظه ای که از در بیرون رفتم، بسیار خوب شدم. احساس آزادی و راحتی بیشتری در دوری از خانه داشتم.
در دبیرستان و کالج با دروس خاصی مثل جبر و شیمی مشکل داشتم. آنها چیزهای زیادی شبیه به من داشتند که نمی توانم بین آنها تمایز قائل شوم. هر دوی این درس ها برای من با ناامیدی و نمرات پایین پایان یافت.
نوشتن دعای محبت برای ازدواج : در ازدواجم با پذیرش شوهرم به عنوان کسی که مرا تامین می کند، از من مراقبت می کند و به دوست داشتنم ادامه می دهد، مشکلاتی داشتم. من همیشه انتظار داشتم که ازدواج بد به پایان برسد.
پس از شش سال ازدواج، صاحب پسری خوشناز و دو سال بعد صاحب یک دختر زیبا شدیم. دو اندیشی فرد را فرسوده می کند و او را ناامید و سردرگم می کند. تصمیم گیری و سپس تصمیم نگرفتن انسان را دچار رکود می کند.
مثلاً مادرم مدتی اینجا بود. او نمی توانست راضی باشد که می خواهد به خانه برود. وقتی در خانه بود، او را تحت فشار قرار دادند که در جای دیگری به جز خانه اش بماند.
وقتی از خانه دور بود، ترس های زیادی او را در مورد خانه پر می کرد. او بدبخت بود و اطرافیان خود را بدبخت کرد شهادت در مورد حفظ رستگاری اساس کتاب مقدس برای شهادت دادن در مکاشفه یافت می شود که در آن ما با سه چیز بر شیطان غلبه می کنیم: خون عیسی، شهادت ما، و دوست نداشتن زندگی خود.
خدا به من گفت که اگر حاضر نباشم در مورد رهایی خود بگویم، آن را از دست خواهم داد. و علاوه بر این، اگر من از او و روزی هایش شرم داشتم، او در بهشت از من شرم می کرد. روز بعد از دریافت اصلی، احساس پوچی داشتم و نمی دانستم چه کار کنم.
واکنش من این بود که مدام از خدا راهنمایی بخواهم.به او نگفتم. من نمی دانستم که باید. او به فردی بسیار مطیع و شاد تبدیل شد. من شروع به لذت بردن از ماری کردم و آنقدر نگران او نبودم.
شهادت در مورد پرخوری پس از بیرون راندن شیطان، “من دوست دارم غذا بخورم”، به خدا گفتم که چگونه رژیم گرفتن را امتحان کرده ام و می دانستم که این ناامیدکننده بود.
به من گفتند اطاعت بهتر از قربانی کردن است و من غذا خوردن را بلد بودم اما انجام نمی دادم. میوه ها و سبزیجات تازه فراوان، گوشت کم و شیرینی بسیار کم اساس یک رژیم غذایی مناسب است.
نوشتن دعای محبت برای ازدواج : در پاسخ به این سوال که آیا آنچه را که به من گفته شده انجام خواهم داد، به خدا اطمینان دادم که انجام خواهم داد. او گفت که غذا را می توان به دو دسته تقسیم کرد: خدا و شیطان. غذای شیطان شامل شیرینی های بیش از حد، غذاهای ناسالم و مایعاتی است که عمدتاً کالری خالی دارند.