دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه
دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه : این حقیقت اساسی را آموخت که زندگی نمی تواند غایتی در خود باشد، بلکه غایت واقعی وجود ما فراتر از آن است. یونانیان و رومیان این هدف را مطلقاً در خود زندگی قرار داده بودند، به طوری که، از این نظر، قطعاً می توان آنها را بتهای کور نامید. به همین ترتیب، تمام فضایل آنها عبارت است از آنچه برای عموم مفید است، در آنچه مفید است. و ارسطو کاملاً ساده لوحانه میگوید: «آن فضائل لزوماً باید بزرگترین آنها باشند که برای دیگران مفیدترند». به همین دلیل است که گذشتگان عشق به وطن را بزرگترین فضیلت میدانستند.
دعا هر چند این فضیلت بسیار مشکوک است، زیرا از تنگ نظری، تعصب، غرور و منفعت شخصی روشنگرانه تشکیل شده است. ارسطو قبل از قسمتی که نقل شد، تمام فضایل را برمی شمارد تا به صورت جداگانه توضیح دهد. آنها عبارتند از عدالت، شجاعت، اعتدال، شکوه، بزرگواری، آزادگی، ملایمت، معقول بودن، و خرد. چقدر متفاوت از فضایل مسیحی! حتی افلاطون، بدون قیاس، متعالی ترین فیلسوف دوران باستان پیش از مسیحیت، فضیلتی بالاتر از عدالت نمی شناسد. او به تنهایی آن را بدون قید و شرط و به خاطر خود توصیه می کند.
دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه
دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه : پاک کردن. اگر بجای اینکه با لذتی پنهان در مورد سقوط مسیحیت پیشگویی کنید، فقط به این فکر میکردید که بشریت اروپایی تا چه اندازه به آن و دینی که پس از گذشت مدتی از خانه قدیمی خود در شرق مسیحیت را پیروی کرد، تا چه اندازه مدیون است! اروپا از آن رانشی دریافت کرد که تا آن زمان برایش ناشناخته بود.
در حالی که سایر فیلسوفان زندگی سعادتمندانه را – هدف همه فضیلت ها می دانند. و از طریق رفتار اخلاقی به دست می آید. مسیحیت بشریت اروپایی را از جذب سطحی و خام در وجودی زودگذر، نامشخص و توخالی رها کرد. بر این اساس، مسیحیت تنها موعظه عدالت نیست، بلکه عشق به انسان، شفقت، نیکوکاری، آشتی، عشق به دشمنان، صبر، فروتنی، انکار، ایمان و امید است. در واقع، از این هم فراتر رفت: آموزش داد که جهان از شر است و ما به رهایی نیاز داریم.
در نتیجه موعظه تحقیر دنیا، انکار نفس، پاکدامنی، دست کشیدن از اراده خود، یعنی رویگردانی از زندگی و لذت های شبه مانند آن بود. قدرت شفابخش رنج را بیشتر آموخت، و اینکه ابزار شکنجه نماد مسیحیت است، من با کمال میل اعتراف می کنم که این دیدگاه جدی و تنها درست از زندگی هزاران سال پیش، مستقل از مسیحیت، به اشکال دیگر در سراسر آسیا گسترش یافته است. هنوز هست؛ اما این دیدگاه از زندگی یک مکاشفه جدید و عظیم برای بشریت اروپایی بود.
زیرا معروف است که جمعیت اروپا را نژادهای آسیایی تشکیل می دهند که از کشور خود رانده شده، سرگردان شده و درجاتی به اروپا ضربه می زنند: در سرگردانی طولانی خود، دین اصلی خانه خود را از دست داده اند، و به همراه آن نگاه صحیح به زندگی؛ و به همین دلیل است که در اقلیم دیگری برای خود مذاهبی تشکیل دادند که تا حدی خام بودند. به ویژه پرستش اودین، ادیان دروییدی و یونانی که محتوای متافیزیکی آنها کوچک و کم عمق بود.در همین حال، در میان یونانیها حس زیبایی کاملاً خاص، شاید بتوان گفت غریزهای ایجاد شد.
که تنها در میان تمام ملتهای زمین که تا به حال وجود داشتهاند، در اختیار آنها بوده است – یک حس عجیب، خوب و درست از زیبایی، به طوری که در اساطیرشان در دهان شاعرانشان و در دست هنرمندانشان شکلی فوق العاده زیبا و دلنشین به خود گرفت. از سوی دیگر، اهمیت جدی، واقعی و عمیق زندگی برای یونانیان و رومیان از دست رفت. آنها مانند بچه های بزرگ زندگی می کردند تا اینکه مسیحیت آمد و آنها را به جنبه جدی زندگی بازگرداند.
فیل. و برای ایجاد ایده ای از نتیجه، فقط باید دوران باستان را با قرون وسطی پس از آن مقایسه کنیم – یعنی زمان پریکلس با قرن چهاردهم. سخت است باور کنیم که موجودات مشابهی را پیش روی خود داریم. در آنجا بهترین پیشرفت بشریت، مقررات عالی قانون اساسی، قوانین خردمندانه، مناصب هوشمندانه توزیع شده، آزادی دستوری عقلانی، همه هنرها، و همچنین شعر و فلسفه، در بهترین حالتشان وجود دارد.
دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه : خلق آثاری که پس از هزاران سال هرگز برابر نبوده و تقریباً آثاری از مرتبه بالاتری از موجودات هستند که هرگز نمی توانیم به آنها نزدیک شویم. زندگی زینت یافته با اصیل ترین یاران، همانطور که در ضیافت گزنفون به تصویر کشیده شده است. و حالا اگر می توانید به این طرف نگاه کنید. به زمانی نگاه کنید که کلیسا ذهنها را زندانی کرده بود و بدن انسانها را به خشونت میکشید.
که به موجب آن شوالیهها و کشیشان میتوانستند تمام وزن زندگی را بر روی جانور معمولی – مقام سوم – بگذارند. در آنجا شما قانون باشگاه، فئودالیسم و تعصب را در اتحاد نزدیک دارید، و در قطار آنها عدم اطمینان و تاریکی ذهنی تکان دهنده، نابردباری متناظر، اختلاف عقاید، جنگ های مذهبی، جنگ های صلیبی، آزار و اذیت بدعت گذاران و تفتیش عقاید.
بهعنوان شکل همنشینی، جوانمردی، ملغمهای از وحشیگری و حماقت، با سیستم فضولی از عواطف پوچ، خرافات تحقیرآمیز آن، و احترام به زنان که بقای آن سخاوتمندی است که به سزاوار استکبار زنان است. برای همه آسیاییها مطالب مستمری برای خنده فراهم میکند که یونانیها نیز به آن ملحق میشدند.
در قرون وسطی طلایی، موضوع تا آنجا پیش میرفت که خدمات رسمی و روشمند به زنان و فرمانهای قهرمانی، رزمندگان، ترانههای غمانگیز تروبادوری و غیره انجام میشد، هرچند باید توجه داشت که این آخرین مزخرفات، که دارای طرف روشنفکری، عمدتاً در کشور فرانسه بودند. در حالی که در میان آلمانیهای بلغمی مادی، شوالیهها با نوشیدن و دزدی بیشتر خود را متمایز میکردند.
دعا برای برگرداندن معشوق به رابطه : مشروب خواری و احتکار قلعه هایشان با غارت، شغل زندگی آنها بود. و مطمئناً در دادگاه ها نیازی به آهنگ های عاشقانه احمقانه نبود. چه چیزی این صحنه را تغییر داده است؟ مهاجرت و مسیحیت. پاک کردن. خیلی خوبه که یادم انداختی مهاجرت سرچشمه شر بود و مسیحیت سدی بود که بر روی آن شکست.
مسیحیت وسیله ای برای کنترل و رام کردن آن انبوهی خام و وحشی بود که در سیل مهاجرت غرق شده بودند. انسان وحشی قبل از هر چیز باید زانو زدن، تکریم و اطاعت را بیاموزد. تنها پس از آن است که او می تواند متمدن شود. این کار در ایرلند توسط سنت پاتریک، در آلمان توسط وینیفرد ساکسون، که یک بونیفیس واقعی بود، انجام شد.