دعایی برای درد گوش
دعایی برای درد گوش | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعایی برای درد گوش را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعایی برای درد گوش را برای شما فراهم کنیم.۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دعایی برای درد گوش : نه برای هیچ گونه تکینگی که در آن حضور دارد، بلکه اولاً به این دلیل که صحت آن پذیرفته شده است، و بعد، به دلیل شیوهای که – که بسیار اعطا میشود – سعی میشود این واقعیت توضیح داده شود: – «آقا. چارلز لی، توسط بانوی اول خود، تنها یک دختر داشت که از آن بین در هنگام زایمان فوت کرد. و هنگامی که او مرد، خواهرش، لیدی اورارد، مایل به تحصیل کودک بود.
دعا و او تا زمانی که ازدواج کرد بسیار خوب تحصیل کرد، و برای او با سر دبلیو پارکینز منعقد شد، اما پس از آن مانع شد. به شکلی فوق العاده در یک شب پنجشنبه، او فکر میکرد که بعد از اینکه در رختخواب بود، در اتاقش چراغی دید، به خدمتکارش زد که هماکنون نزد او آمد، و او پرسید که چرا شمعی را در اتاقش روشن گذاشته است. کنیز پاسخ داد که هیچ چیزی باقی نگذاشته است و چیزی نیست جز آنچه در آن زمان با خود آورده است.
دعایی برای درد گوش
دعایی برای درد گوش : و با اعتراف همه فیزیولوژیست ها که گاهی اوقات استعدادهای ماقبل طبیعی در این دوره به نمایش گذاشته می شود، نمی توانیم بگوییم که “تشخیص ارواح” یکی از آنها نیست. داستان جالبی وجود دارد که بومونت در «دنیای ارواح» خود ثبت کرده است و دکتر هیبرت آن را نقل کرده است، با این نکته که هیچ تردید معقولی در صحت این روایت وجود ندارد، آنگونه که اسقف گلاستر آن را ترسیم کرده است. از تلاوت پدر بانوی جوان؛ و من آن را در اینجا ذکر میکنم.
او گفت: «پس باید آتش باشد،» اما خدمتکارش به او گفت که کاملاً بیرون بود و اضافه کرد که معتقد است این فقط یک رویا است، پس از آن خانم لی پاسخ داد که ممکن است چنین باشد و دوباره خودش را جمع کرد. خوابیدن. اما حدود دو ساعت، او دوباره از خواب بیدار شد و ظاهر زن کوچکی را بین پرده ها و بالش خود دید که به او گفت که او مادرش است، خوشحال است و در دوازده ساعت که روز، او باید با او باشد. پس از آن، دوباره برای خدمتکار خود در زد، لباس هایش را خواست و چون لباس پوشید.
داخل کمد خود رفت و تا ساعت نهم دیگر بیرون نیامد، سپس نامه ای را با مهر و موم برای پدرش آورد و آن را حمل کرد. به عمهاش، لیدی اورارد، آنچه را که اتفاق افتاده بود به او گفت و خواست که به محض مرگ، برای او ارسال شود.خانم فکر کرد که ناگهان دیوانه شده است، و به همین دلیل در حال حاضر برای یک پزشک و جراح به چلمسفورد فرستاده شد، که هر دو بلافاصله آمدند، اما پزشک نمی توانست هیچ نشانه ای از آنچه خانم تصور می کرد، یا هیچ گونه اختلالی در بدن او تشخیص دهد.
با وجود این، خانم باید خون خود را به او بدهد، که بر این اساس انجام شد. و هنگامی که زن جوان با صبر و حوصله به آنها اجازه داد هر کاری که می خواهند با او انجام دهند، آرزو کرد که کشیش را برای خواندن دعا فراخوانند. و چون نماز تمام شد، گیتار و کتاب مزامیر خود را گرفت و روی صندلی بدون بازو نشست و چنان آهنگین و تحسین برانگیز نواخت و آواز خواند که استاد موسیقی او که در آن زمان آنجا بود، آن را تحسین کرد. و نزدیک به دوازده سالگی، بلند شد و روی یک صندلی بزرگ با بازوها نشست، و در حال حاضر با یک یا دو نفس قوی، فوراً منفجر شد.
دعایی برای درد گوش : چنان ناگهانی سرد شد که پزشک و جراح بسیار تعجب کردند. او در والتهام، در اسکس، در سه مایلی چلمزفورد درگذشت، و نامه برای سر چارلز، در خانه اش در وارویک شایر فرستاده شد. اما او از مرگ دخترش چنان مصیبت زده بود که تا دفن دخترش نیامد. اما هنگامی که او آمد، باعث شد که او را ببرند و با مادرش در ادمونتون دفن کنند، همانطور که او در نامه خود می خواست.
این شرایط در سال ۱۶۶۲ رخ داد، و همانطور که دکتر هیبرت می گوید، “یکی از جالب ترین داستان های ارواح ثبت شده است.” با این حال، او اصرار دارد که آن را در رده توهمات طیفی قرار دهد، با این خواهش که پزشک (که مهارت او را محاکمه می کند) اجازه دهید آنچه را که می خواهد بگوید، مرگ او در مدت کوتاهی ثابت می کند که او باید در آن زمان دچار بیماری شده باشد.
این رؤیا را دید، و احتمالاً «خود زن در حال از بین رفتن ممکن است ناخواسته در تأیید دقیقتر پیشبینی شبح نقش داشته باشد» و با این عبارات به پایان رسید: «تمام چیزی که میتوان در مورد آن گفت این است که این تصادف یک اتفاق خوش شانس بوده است. زیرا بدون آن، داستان احتمالاً هرگز با ضبط کننده روبرو نمی شد.» یا نقص یا اختلالی در اقتصاد فیزیکی این خانم وجود داشت که مرگ او را در ساعت ظهر، در آن پنجشنبه خاص اجتناب ناپذیر کرد، یا وجود نداشت.
اگر وجود داشت و مرگ حتمی او در آن ساعت قریب الوقوع بود. چگونه با این واقعیت آشنا شد؟ مطمئناً این یک فرض وحشتناک است که بگوییم این یک “تصادف خوش شانس” بوده است، در حالی که هیچ دلیلی برای این نتیجه گیری به ما داده نمی شود که او احساس کاملاً خوبی دارد! برعکس، اگر بخواهیم به این فرض پناه ببریم که مرگی در راه نیست، و او فقط از ترس مرده است، چگونه احساس میکند که کاملاً خوب است، و در این مورد، ما حق داریم نتیجه بگیریم. کاملاً خوب بودن – سوژه چنین توهم طیفی خارقالعادهای باشید.
دعایی برای درد گوش : و اگر چنین توهمات طیفی می تواند برای افرادی که از سلامتی طبیعی خوبی برخوردار هستند رخ دهد، آیا ارائه نظریه واضح تر از آنچه در حال حاضر داریم در مورد آنها بسیار مطلوب نیست؟ اما فرض سومی وجود دارد که شکاک ممکن است به آن متوسل شود تا از شر این واقعیت ثابت شده و در نتیجه بسیار دردسرساز خلاص شود، یعنی اینکه خانم لی بیمار بود.
هرچند خودش از آن بی خبر بود. و هیچ علامتی را نشان نمی داد. می تواند پزشک خود را به یک تشخیص روشن راهنمایی کند. و اینکه دلیل این امر را باید در وقوع توهم طیفی یافت; و اینکه این توهم طیفی چنان او را تحت تأثیر قرار داد که باعث تحقق دقیق پیشبینی خیالی شد – فرضیهای که به نظر من به شدت بر توهم طیفی فشار میآورد.