دعایی برای کوچک شدن شکم
دعایی برای کوچک شدن شکم | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعایی برای کوچک شدن شکم را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعایی برای کوچک شدن شکم را برای شما فراهم کنیم.۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دعایی برای کوچک شدن شکم : و من می دانم که در میان معدنچیان کورنوال و مندیپ، متقاعدی قوی وجود دارد که گاهی اوقات این کارگران بینا در میان آنها شنیده می شود. در چه مواقعی اسب ها با لرزیدن و عرق کردن دلهره خود را آشکار می کنند. اما از آنجایی که هیچ وسیله ای برای تأیید این گزارش ها ندارم، بیشتر در مورد آنها صحبت نمی کنم.
دعا هنگامی که مادر جورج کنینگ، آن زمان خانم هون، یک هنرپیشه در استانها بود، او، در میان جاهای دیگر، به پلیموث رفت، و قبلاً از دوستش، آقای برنارد، از تئاتر درخواست کرده بود تا برایش اقامتگاهی تهیه کند. در بدو ورود، آقای ب به او گفت که اگر از روح نمی ترسد، ممکن است با نرخ بسیار پایین اقامتگاهی راحت داشته باشد.
دعایی برای کوچک شدن شکم
دعایی برای کوچک شدن شکم : اما علیرغم پیگیرترین تحقیقات، تنها سرنخ این راز، ظاهر آن شکل طیفی بود. ضربات و صداهای مردم در محل کار، که ادعا می شود در معدن شنیده می شود، واقعیتی است که توسط بسیاری از مردان، ناظران، و ناظران بسیار عاقل، و همچنین توسط خود کارگران حفظ شده است.
گزارش شده که تسخیر شده است و هیچ کس در آن زندگی نخواهد کرد. اگر دوست دارید آن را داشته باشید، ممکن است، و من معتقدم بیهوده، زیرا او بسیار مشتاق است که مستاجر داشته باشد. فقط نباید اجازه دهید که معلوم شود برای آن اجاره ای پرداخت نمی کنید.» خانم هون، با کنایه به ظواهر نمایشی، گفت که این اولین باری نیست که با یک روح سروکار دارد و بسیار مایل است که با این روح روبرو شود.
پس چمدانش را به خانه مورد نظر بردند و تخت را آماده کردند. در ساعت همیشگیاش، خدمتکار و فرزندانش را به رختخواب فرستاد و کنجکاو بود که ببیند آیا شایعهای که شنیده بود وجود دارد یا نه، خودش را با چند شمع و یک کتاب به تماشای این رویداد نشست. زیر اتاقی که او اشغال کرده بود، کارگاه نجار بود که دو در داشت. آنی که به خیابان باز میشد.
میلهها و پیچها در داخل آن بسته شده بود. دیگری، کوچکتر، که به گذرگاه باز می شد، فقط روی چفت بود. و خانه، البته، برای شب بسته بود. او بیش از نیم ساعت چیزی خوانده بود که صدایی از این آپارتمان پایینی شنید که بسیار شبیه اره کردن چوب بود. در حال حاضر صداهای دیگری از این دست که معمولاً از کارگاه نجاری به وجود میآید، اضافه میشد، تا زمانی که یک کنسرت معمولی از کوبیدن و چکش زدن، و ارهکردن و نقشهکشی برگزار میشد، که در کل صدایی شبیه به یک دوجین مرد شلوغ در کار کامل داشت.
خانم هون که زنی با شجاعت قابل توجه بود، تصمیم گرفت، در صورت امکان، به این رمز و راز نفوذ کند. بنابراین کفشهایش را درآورد تا نزدیکش شنیده نشود، در حالی که شمعش را در دست داشت، به آرامی در را باز کرد و از پلهها پایین آمد، سروصدا مثل همیشه بلند بود و ظاهراً از کارگاه بیرون میآمد تا اینکه باز شد. در، وقتی همه ساکت شدند – همه ساکن بودند – یک موش تکان نمیخورد. و ابزار و چوب، و هر چیز دیگر، همانطور که کارگران هنگام رفتن به جا گذاشته بودند، قرار داشتند.
خانم هون پس از بررسی هر قسمت از مکان، و اطمینان از اینکه کسی آنجا نیست و هیچ کس نمی تواند وارد آن شود، دوباره به اتاق خود رفت و تقریباً به حواس خود شک کرد و از خود پرسید که آیا واقعاً به اتاق خود رسیده است یا خیر. صدا را شنیده یا نه، وقتی دوباره شروع شد و بدون وقفه حدود نیم ساعت ادامه یافت. با این حال، او به رختخواب رفت و روز بعد به هیچ کس نگفت که چه اتفاقی افتاده است، و تصمیم گرفته بود قبل از اینکه این ماجرا را به کسی بگوید، یک شب دیگر تماشا کند.
دعایی برای کوچک شدن شکم : با این حال، از آنجایی که این صحنه عجیب دوباره تکرار شد، بدون اینکه او بتواند علت آن را کشف کند، اکنون این وضعیت را به صاحب خانه و دوستش برنارد ذکر کرد. و اولی که باور نمی کرد، پذیرفت که با او تماشا کند، که او هم انجام داد. سروصدا مثل قبل شروع شد و او چنان وحشتناک شد که به جای اینکه به دلخواه او وارد کارگاه شود، با عجله وارد خیابان شد. خانم هون تمام تابستان در خانه ساکن بود. و هنگامی که بعداً به ماجراجویی اشاره کرد، مشاهده کرد که استفاده از آن طبیعت دوم است.
و مطمئن بود که اگر هر شب این نجاران شبحوار کار رویایی خود را دنبال نمیکردند، باید کاملاً میترسید که مبادا از او دیدن کنند. پله ها. از بسیاری از موارد ثبت شده، من این باور مبتذل را پیدا می کنم که پول های دفن شده غالباً علت این اختلالات است، به شدت توسط حقایق تأیید می شود. این قطعاً برای ما بسیار عجیب به نظر می رسد، و تنها با این فرضیه می توان توضیح داد که روح در جهان دیگر دقیقاً در همان حالتی بیدار می شود که در آن این کار را ترک کرد. در موارد فوق الذکر، از آنچه خانه های جن زده نامیده می شود، عموماً چیزی دیده نمی شود.
اما در جایی که بازدیدکننده شبحوار قابل مشاهده است، به همان اندازه فراوان هستند. دو بانوی جوان در خانه ای در شمال شب را سپری می کردند که کوچکترین که در آن زمان کودک بود، از خواب بیدار شد و پیرمردی را دید که در یک کلاه شبانه کیلمارناک در اتاق خواب آنها قدم می زد. او هنگام گفتن این داستان در زندگی پس از مرگ گفت که کمترین ترس را نداشت – او فقط تعجب کرد! اما متوجه شد که خواهرش که چندین سال از خودش بزرگتر بود، در وحشت شدیدی به سر می برد.
مدتی به حرکت خود ادامه داد و سرانجام به سمت یک کشو رفت، جایی که بستهای از دکمهها، متعلق به یک خیاط مسافرتی بود که در خانه مشغول کار بود. پیرمرد آنها را انداخت یا نه، او نتوانست بگوید. اما، درست در همان لحظه، همه آنها با لرزش از زیر کشوها به زمین افتادند و در نتیجه او ناپدید شد. صبح روز بعد، هنگامی که آنها به این وضعیت اشاره کردند.
دعایی برای کوچک شدن شکم : او مشاهده کرد که خانواده به طرز چشمگیری به یکدیگر نگاه می کنند. اما هنوز بزرگتر نشده بود که متوجه شد گفته می شود خانه توسط این پیرمرد تسخیر شده است. او گفت: «هرگز به ذهنم خطور نکرد که این یک روح است.