دعا عشق از راه دور
دعا عشق از راه دور | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا عشق از راه دور را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا عشق از راه دور را برای شما فراهم کنیم.۲۱ اسفند ۱۴۰۳
دعا عشق از راه دور : او در شناخت خود آن گونه که واقعاً هست، خدا را می شناسد و خود را از طریق خدا می شناسد که به هر چیزی نزدیک تر از شناخت آن به خود است. معرفت خدا مقدم بر خودشناسی است و علت آن است. پس عرفان یکپارچگی است، پی بردن به این حقیقت که ظهور «دیگری» در کنار احدیت، رویایی باطل و فریبنده است. Gnosis این شبح را میسازد.
دعا که در تمام زندگی انسانهای بیروشن را آزار میدهد. که مانند دیواری از تاریکی مطلق بین آنها و خدا برمی خیزد.Gnosis اعلام میکند که «من» یک شکل گفتار است و نمیتوان هیچ اراده، احساس، فکر یا عملی را به خود ارجاع داد. نیفاری صدای الهی را شنید که به او میگفت: وقتی خود را موجود میبینی و من را علت وجودت نمیبینی، چهرهام را میپوشانم و چهره تو بر تو ظاهر میشود.
دعا عشق از راه دور
دعا عشق از راه دور : فقط یک لحظه لمس بود، با این حال زمان همیشه به من بدهی شکرگزاری نسبت داده خواهد شد. بدیهیات صوفیان این است که آنچه در انسان نیست نمی تواند بداند. عارف – انسان برتر – نمی تواند خدا و همه اسرار جهان را بشناسد، مگر اینکه آنها را در خود بیابد. او عالم صغیر است، «نسخهای که به صورت خدا ساخته شده است»، «چشم جهان که خدا از طریق آن اعمال خود را میبیند».
پس به آنچه بر تو آشکار می شود و آنچه از تو پوشیده است توجه کن! نه به نمایش من و نه به آنچه نمایش داده می شود، توجه نکنید، در غیر این صورت می خندید و می گریید. و وقتی می خندی و گریه می کنی، مال تو هستی، نه مال من. [کسی که به فعل وحی الهی توجه کند، مرتکب شرک است، زیرا وحی هم فاعل آشکار دارد و هم مفعول آشکار. و کسى که به شیء نازل شده که جزء عالم مخلوق است نظر کند، به غیر خدا نظر دارد.
خنده حاکی از شادی به خاطر چیزهایی است که به دست آوردهاید، و گریه نشاندهنده اندوه برای چیزهایی است که از دست دادهاید. هر دو اعمال خودخواهانه است. عارف نه میخندد و نه گریه میکند.] اگر تمام آنچه را که من به نمایش گذاشتهام و دارم به نمایش میگذارم پشت سر خود قرار ندهی، رستگار نخواهی شد. و تا رستگار نشوى بر من متمرکز نخواهى شد.
[سعادت، ایمان واقعی به خداست که مستلزم تجرید کامل از مخلوقات است.] منطقاً این آموزه ها هر قانون اخلاقی و دینی را باطل می کند. در بینش عارفان هیچ پاداش و کیفر الهی وجود ندارد، هیچ معیار انسانی برای حق و باطل وجود ندارد.برای او کلام مکتوب خداوند با وحی مستقیم و صمیمی نسخ شده است. ابوالحسن خرقانی گفت: من نمی گویم که بهشت و جهنم وجود ندارد، بلکه می گویم که آنها برای من چیزی نیستند، زیرا خداوند هر دو را آفریده است و جایی برای هیچ آفریده ای نیست.
در جایی که من هستم.» از این نظر همه ادیان مساوی است و اسلام بهتر از بت پرستی نیست. فرقی نمی کند که مرد چه عقیده ای دارد یا چه مناسکی را انجام می دهد. مسجد واقعی در قلب پاک و مقدس ساخته شده است: در آنجا همه مردم خدا را عبادت کنند.
دعا عشق از راه دور : زیرا او در آنجا ساکن است، نه در مسجدی از سنگ. عارف در میان همه عقاید و عبادتهای گوناگون، تنها یک شیء واقعی پرستش را میبیند. «کسانی که خدا را در خورشید می پرستند» (ابن العربی می گوید) «اینک خورشید است و کسانی که او را در جانداران می پرستند موجود زنده ای را می بینند و کسانی که او را در چیزهای بی جان می پرستند.
چیز بی جان می بینند. و کسانی که او را به عنوان موجودی بی نظیر و بی نظیر می پرستند، چیزی را می بینند که مانند ندارد. خودت را دل نبند» (ادامه می دهد): منحصراً به هیچ عقیده ای خاص، تا به بقیه کافر شوید. در غیر این صورت، چیزهای زیادی را از دست خواهید داد.
نه، شما نمی توانید حقیقت واقعی موضوع را تشخیص دهید. خداوند حاضر و قادر مطلق به هیچ عقیده ای محدود نمی شود، زیرا می فرماید (قرآن ۲. ۱۰۹) به هر کجا روی آورید، وجه الله است. هر کس آنچه را که باور دارد ستایش می کند.
خدای او مخلوق خودش است و در ستایش آن خود را می ستاید. در نتیجه عقاید دیگران را سرزنش می کند که اگر عادل بود این کار را نمی کرد، اما بیزاری او از روی نادانی است. اگر گفته جنید را می دانست که «آب از ظرفی که در آن است رنگ می گیرد»، در عقاید دیگران دخالت نمی کرد.
بلکه خداوند را در هر عقیده ای درک می کرد. و حافظ، شاید بیشتر به روح آزاداندیش تا عارف، میخواند: عشق جایی است که شکوه صورت تو میافتد – بر دیوارهای صومعه یا بر کف میخانهها، همان شعله خاموش نشدنی. جایی که عمامهدار روز و شب خدا را میخواند.
ناقوسهای کلیسا صدای اذان را به صدا در میآورند و صلیب مسیح آنجاست. تصوف ممکن است با آزاداندیشی دست به دست هم دهد – اغلب چنین کرده است – اما به ندرت با فرقه گرایی. این توضیح می دهد.
که چرا اکثریت قریب به اتفاق صوفیان، حداقل به صورت اسمی، به هیئت کاتولیک جامعه مسلمانان وابسته بوده اند. عبدالله انصاری گفته است که از دو هزار شیخ صوفی که با آنها آشنا بوده، تنها دو نفر شیعه بوده اند.
یکی از مراجع عرفای اسلام ۶۲ مردی که از نوادگان خلیفه علی و از شیعیان متعصب بود، چنین روایت می کند: «پنج سال، پدرم مرا هر روز نزد یک مدیر معنوی می فرستاد. من یک درس مفید از او آموختم: او به من گفت که هرگز نباید در مورد تصوف چیزی بدانم.
دعا عشق از راه دور : تا زمانی که به طور کامل از غروری که به خاطر نسب خود احساس می کردم خلاص شوم. ناظران سطحی بابیت را شاخه ای از تصوف توصیف کرده اند، اما دگماتیسم یکی به طور طبیعی با التقاط گسترده دیگری مخالف است.
هر چه صوفی شناخت بیشتری نسبت به خدا پیدا کند، تعصبات دینی او کاهش می یابد. شیخ عبدالرحیم بن صباغ که در ابتدا از زندگی در مصر علیا با جمعیت زیاد یهودی و مسیحی آن بیزار بود، در سنین پیری گفت که به آسانی یک یهودی یا مسیحی را به آغوش خود می پذیرد.