دعای زبان بند دشمن صم بکم
دعای زبان بند دشمن صم بکم | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعای زبان بند دشمن صم بکم را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعای زبان بند دشمن صم بکم را برای شما فراهم کنیم.۱۷ اسفند ۱۴۰۳
دعای زبان بند دشمن صم بکم : سپس به طفره رفتنشان، تا آنچه نیستند به نظر برسند. و به همین دلیل است که نوشته آنها فاقد قطعیت و وضوح است. در نتیجه، به زودی مشخص می شود که آنها برای پر کردن مقاله می نویسند، و این مورد گاهی اوقات در مورد بهترین نویسندگان است. به عنوان مثال، در بخش هایی از دراماتورژی لسینگ، و حتی در بسیاری از عاشقانه های ژان پل. به محض درک این موضوع، کتاب باید دور ریخته شود، زیرا زمان ارزشمند است. در واقع، نویسنده به محض نوشتن به خاطر پر کردن کاغذ، خواننده را فریب می دهد.
دعا زیرا بهانه او برای نوشتن این است که چیزی برای انتقال دارد. نوشتن برای پول و حفظ کپی رایت، در نهایت، تباهی ادبیات است. این تنها مردی است که مطلقاً به خاطر موضوع می نویسد که چیزی می نویسد که ارزش نوشتن داشته باشد. اگر در هر شاخهای از ادبیات، کتابهای معدودی اما عالی وجود داشته باشد، چه مزیتی غیرقابل ارزیابی خواهد بود! تا زمانی که قرار است از طریق نوشتن پول به دست بیاید، این هرگز محقق نمی شود.
دعای زبان بند دشمن صم بکم
دعای زبان بند دشمن صم بکم : اول از همه دو نوع نویسنده وجود دارد: کسانی که به خاطر موضوع می نویسند و کسانی که به خاطر نوشتن می نویسند. دسته اول افکار یا تجربیاتی داشته اند که به نظر می رسد ارزش برقراری ارتباط دارند، در حالی که نوع دوم به پول نیاز دارند و در نتیجه برای پول می نویسند. آنها برای نوشتن فکر می کنند، و ممکن است با چرخاندن افکارشان به حداکثر ممکن، و همچنین از طریق روشی که افکارشان نیمه واقعی، منحرف، اجباری و متزلزل هستند، شناخته شوند.
به نظر می رسد که پول در زیر لعنت قرار دارد، زیرا هر نویسنده ای مستقیماً خراب می شود و به هر نحوی به خاطر پول می نویسد. بهترین آثار مردان بزرگ همگی از زمانی سرچشمه می گیرند که آنها مجبور بودند یا برای هیچ یا با دستمزد بسیار اندک بنویسند. این را ضرب المثل اسپانیایی تأیید می کند: (پول و شرافت در یک کیف پیدا نمی شوند). وضعیت اسفناک ادبیات امروز، چه در آلمان و چه در کشورهای دیگر، به این دلیل است که کتاب ها برای کسب درآمد نوشته می شود. هر کس بی پولی می نشیند کتاب می نویسد و مردم آنقدر احمق هستند که آن را بخرند.
اثر ثانویه این، تباهی زبان است. تعداد زیادی از نویسندگان بد وجود خود را به طور کامل با حماقت عمومی که فقط آنچه را که به تازگی چاپ شده است، می خوانند. من به خبرنگارانی اشاره می کنم که به اصطلاح مناسب بوده اند. به عبارت دیگر، «کارگر روزمزد» خواهد بود. باز هم می توان گفت که سه نوع نویسنده وجود دارد. در وهله اول کسانی هستند که بدون فکر می نویسند. آنها از حفظ، از خاطرات، یا حتی از کتاب های دیگران مستقیم می نویسند. این کلاس از همه بیشتر است.
در دوم، کسانی که در حال نوشتن فکر می کنند. آنها برای نوشتن فکر می کنند. و آنها متعدد هستند. در وهله سوم، کسانی هستند که قبل از شروع به نوشتن فکر کرده اند. آنها فقط به این دلیل می نویسند که فکر کرده اند. و نادر هستند. نویسندگان دسته دوم، که تفکر خود را تا شروع نوشتن به تعویق می اندازند، مانند ورزشکاری هستند که به طور تصادفی بیرون می رود – احتمالاً زیاد به خانه نمی آورد.
در حالی که نوشته یک نویسنده سوم، طبقه نادر، مانند تعقیب و گریز است که در آن بازی از قبل ضبط شده و در محوطه ای قرار گرفته است که بعداً از آنجا آزاد می شود، در یک زمان به تعداد زیادی در یک محوطه دیگر، جایی که فرار امکان پذیر نیست و ورزشکار اکنون کاری جز هدف گیری و شلیک ندارد، یعنی افکارش را روی کاغذ بیاورد. این نوعی از ورزش است که چیزی را به ارمغان می آورد.
اما اگر چه تعداد آن دسته از نویسندگانی که واقعاً و به طور جدی قبل از نوشتن فکر می کنند اندک است، تنها تعداد بسیار کمی از آنها به خود موضوع فکر می کنند. بقیه فقط به کتابهایی می اندیشند که در این زمینه نوشته شده است و منظورم آنچه که دیگران درباره آن گفته اند. آنها برای اندیشیدن باید انگیزه مستقیم و قوی تری از افکار دیگران داشته باشند.
دعای زبان بند دشمن صم بکم : اینها به موضوع بعدی آنها تبدیل می شوند و بنابراین همیشه تحت تأثیر آنها باقی می مانند و به طور دقیق هرگز اصیل نیستند. برعکس، اولی ها از طریق خود موضوع به تفکر برانگیخته می شوند، از این رو تفکر آنها بلافاصله به سمت آن سوژه می شود. تنها در میان آنهاست که نویسندگانی را می یابیم که نامشان جاودانه می شود. بگذارید درک شود.
که من در اینجا از نویسندگان شاخه های عالی ادبیات صحبت می کنم و نه از نویسندگان روش تقطیر براندی. فقط نویسنده است که مطالبی را که مستقیماً روی آنها می نویسد از ذهن خود بیرون می آورد که ارزش خواندن دارد. تولیدکنندگان کتاب، گردآورندگان، و نویسندگان عادی تاریخ، و دیگرانی مانند آنها، مطالب خود را مستقیماً از کتابها بیرون می آورند. بدون اینکه وظیفه ترانزیت را پرداخت کرده باشد.
یا در زمانی که در سرشان بود مورد بازرسی قرار گرفته باشد به انگشتان آنها می رود. (اگر همه چیزهایی را که در کتابهای خودش آمده میدانست، چقدر آدمهای دانشآموز میشدند!) از این رو، صحبتهای آنها اغلب چنان مبهم است که آدمی بیهوده مغزش را به هم میزند تا بفهمد واقعاً به چه چیزی فکر میکند. آنها اصلاً فکر نمی کنند. کتابی که از آن کپی میکنند.
گاهی به همین صورت نوشته میشود: بهطوریکه نوشتههایی از این دست مانند گچ بریهای گچ است و غیره، تا اینکه در نهایت آنچه باقی میماند، طرحی است که به سختی قابل تشخیص است. از آنتینوس بنابراین، تألیفات باید تا حد امکان به ندرت خوانده شوند: اجتناب از آنها به طور کامل دشوار است، زیرا مجموعهای که در فضای کوچکی حاوی دانشی است که در طول چندین قرن جمعآوری شده است.
دعای زبان بند دشمن صم بکم : در مجموعهها گنجانده شده است. هیچ اشتباهی بزرگتر از این نمی توان مرتکب شد که تصور کنید آنچه اخیراً نوشته شده است همیشه صحیح تر است. اینکه آنچه بعداً نوشته میشود، بهبودی است نسبت به آنچه قبلاً نوشته شده است. و هر تغییری به معنای پیشرفت است. مردانی که فکر می کنند و قضاوت درستی دارند.