دعانویس طلسم عشق
دعانویس طلسم عشق | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعانویس طلسم عشق را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعانویس طلسم عشق را برای شما فراهم کنیم.۴ اسفند ۱۴۰۳
دعانویس طلسم عشق : پدر عزیز، سپاسگزارم که مجبور نیستیم در گناه خود غرق شویم. متشکرم برای کلام شما که نوید یک زندگی با آغازهای جدید در مسیح را می دهد. نهرهای دعای من را همیشه به سوی اقیانوس رحمتت جاری کن و چنگ ایمانم را همیشه به سوی دست لطفت دراز کن.
دعا همه فراخوانده شده اند تا پائول باشند ای L به دعای بندگانت که از احترام به نام تو لذت می برند. خداوندا، بگذار گوشت به دعای این خدمتکارت توجه کند و نحمیا ۱:۱۱ فریاد دل هر مادر مسیحی چیست؟
دعانویس طلسم عشق
دعانویس طلسم عشق : تا فرزندش عیسی را به عنوان خداوند بشناسد. دعای پسر یا دختر مسیحی بر بالین پدر و مادر در حال مرگ چیست؟ تا این کسی که آنها را به دنیا آورد، قبل از اینکه عیسی را بشناسد، نفس آخر را نکشد.
آرزوی کسی که عمیق ترین پاسخ زندگی را می داند برای دوستی که هنوز در جستجوی آن است چیست؟ تا دوست جوینده به شناخت مسیح برسد. آیا این اصل همه دعاهای شفاعت نیست؟
همانطور که ما زانوهای خود را خم می کنیم و قلب خود را در دعا به سوی پدرمان بلند می کنیم، جوهر چیزی که از جانب کسانی که برای آنها شفاعت می کنیم این است که او را بشناسند، او را باور کنند و زندگی خود را به طور کامل به او اعتماد کنند.
شفیعان خدا چه کسانی هستند؟ او می تواند از هر کسی استفاده کند و می خواهد از همه استفاده کند. برای مثال، پل، نامزدی بسیار بعید بود. او یکی از سرسختترین جفاگران مشارکت مسیح بود، و با این حال، شفیع و بشارتگر فوقالعادهای شد (رجوع کنید به غل. ۱: ۱۳-۲۴).
وزیر موسیقی ما نیاز خاصی به دعا احساس می کرد. گروه جوانان ما چندین ماه در جلوی کلیسا نشستند تا برای تیم عبادت، گروه کر و وزیر موسیقی شفاعت کنند. چه تفاوت قدرتمندی ایجاد کردند! نوازندگان ما آزادی جدیدی برای عبادت و خدمت احساس کردند.
و عبادت خود به نظر می رسید اوج گرفته است. هر یک از ما قلمرویی داریم، ناحیهای از نفوذ که در آن خدا ما را به شفاعت میخواند (به اصطلاح «پل»). ممکن است ما را برای شفاعت برای کودکان همسایگی خود فراخوانده باشیم.
ممکن است ما مربی یک تیم بیسبال محله باشیم. ما ممکن است برای یک همسایه مسن کارهایی انجام دهیم و مانند خود او را در نماز خود نگه داریم. یک سال، دوست ما گیل وایت، معلم، کلاس ششم کلاس سختی داشت.
او به هر یک از ما در گروه دعایمان پنج نام داد و از ما خواست که هر روز برای آن بچه ها شفاعت کنیم. او از این که چگونه به سرعت روح کلاسش شروع به چرخش کرد در حالی که ما هر روز شاگردانش را به حضور پدر می بردیم، شگفت زده شد.
عروسم جنی برای کریسمس امسال یک تابلوی اعلانات بریده شده با روبان به من داد. من بلافاصله می دانستم که از آن برای چه استفاده خواهم کرد. من آن را نزدیک محلی که در آن دعا می کنم آویزان کردم و عکس های اخیر همه مبلغان مورد حمایت ما را پیوست کردم.
اکنون هر روز به من یادآوری می شود که برای آنها شفاعت کنم. مبلغان خارجی به شدت به دعای ما نیاز دارند، نه تنها برای خدمت خود، بلکه برای امنیت فیزیکی خود و خانواده هایشان.
وقتی برای سخنرانی در کنفرانسهای زنان بیرون میروم، شدیداً به دعاهای شفاعت دیگران تکیه میکنم. بینش من، خرد من، پیام من، قدرت من فقط به اندازه زنانی است که پشت سر من در نماز ایستاده اند.
من رویای تلاش برای رویارویی با تاریکی را نمیبینم، مگر اینکه بدانم شفاعتکنندگان متعهد در خانه هستند و مرا به نور خداوند میبرند. این زنان «پل» در خدمت ۳۴ کلیر کلونینگر من هستند.
لیزا، پریس، سوزان، رنی، ژاک، نانسی – بدون تو نمیتوانستم این کار را انجام دهم! پدر، دعا می کنم که ابتدا چشمان من را به نیازهای اطرافم باز کنی: نیازهای خانواده، دوستان، آشنایان، ملت ما و جهان.
پس قلب شفیعی به من عطا کن تا دعای من با قدرت روح تو، بسیاری را به شناخت پسر کاملت برساند. آمین ۱۰۱ قدرتمندترین دعاها در کتاب مقدس ۳۵ ۱۷ آواز بی صدا ستایش برافراشته باش، ای خدا، بر آسمانها. جلال تو بر تمام زمین باشد.
مزمور در آن روز اول پس از هشت مایل پیادهروی از حاشیه گرند کانیون تا رودخانه کلرادو در پایین، چشمانم زیبایی بیشتری از آنچه انتظار داشتم دیده بودند. بدنم از تنبیهی که گرفته بود می لرزید.
شخص مهربانی به من کمک کرد تا چادرم را سر کنم و من به خوابی عمیق و بدون رویا فرو رفتم، مانند عروسکی پارچه ای که در سیاهچاله می افتد. سپس در نقطه ای از شب با چیزی که به نظر می رسید یک چراغ قوه غول پیکر در چشمانم بود از خواب بیدار شدم.
دعانویس طلسم عشق : قلبم تند تند می زد و نمی توانستم به یاد بیاورم کجا هستم. منبع نور؟ ماه کامل از لبه دره طلوع کرده بود و درست بالای زیپ باز شده چادر من نشسته بود.
بعد یادم آمد و به بالش تکیه دادم و عجیب بودن این مکان جدید را حس کردم. اجازه دادم خاطره امپرسیونیستی روز مانند رنگ های روی بوم بر سرم جاری شود. سایه ها و اشکال.
صداها و سکوت ها چقدر باورنکردنی است که من واقعاً آنجا بودم! قصد داشتم هر روز روزنامه نگاری کنم، اما نشد. تصمیم گرفتم روز بعد یادداشت های بهتری بگیرم. اما با گذشت روزها نتوانستم کلماتی را پیدا کنم. یا شاید من نخواستم به نظر میرسید که کلمات کمتر از تجربه استفاده میکنند تا بیشتر.
جای تعجب نیست که ایوب بی حرف ایستاد. مثل ایوب هیچ حرفی نداشتم. . . . فقط تغییر رنگ دیوارهای دره نور خورشید. فقط صدای خروشان رودخانه که از تندروها عبور می کردیم.
فقط نفس آرام ستایش خودم. پدر، از تو برای آواز دره، برای ستایش باشکوه خلقتت که در اطراف ماست، سپاسگزارم. باشد که دیدگاه شما را در قلب خود نگه داریم – که شما هستید که همه چیز را از هیچ ساختید، همه را برکت دادید و آن را “خوب” نامیدید، و ما فرزندان شما هستیم.
آمین ۱۰۱ قوی ترین دعاها در کتاب مقدس ۳۷ ۱۸ پشت درهای بسته روی تختم تو را به یاد می آورم. من از طریق ساعت های R شب به تو فکر می کنم. مزمور ۶۳:۶ سالها پیش از من خواسته شد که در سمینار دعای شفابخش در مدرسه علمیه ترینیتی در آمبریج، پنسیلوانیا شرکت کنم.
دعانویس طلسم عشق : امبریج که زمانی یک شهر فولادی شلوغ بود، اکنون پوسته ای از خود سابق خود با بسیاری از ساختمان های بسته است. یک روز که گروه ما در شهر در حال رانندگی بودند، متوجه یک ساختمان کلیسا شدم که تعطیل شده بود. روی درب ورودی یک تابلوی بزرگ “برای فروش” آویزان بود.