دعا برای رفع ضرر مالی
دعا برای رفع ضرر مالی | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا برای رفع ضرر مالی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا برای رفع ضرر مالی را برای شما فراهم کنیم.۲۰ اسفند ۱۴۰۳
دعا برای رفع ضرر مالی : بلکه بی سر و صدا با دستان خود کار می کند تا نان خود را به دست آورد. مرا به دعا رساندند که آیا اراده خداوند این است که بریستول را برای یک فصل ترک کنم، همانطور که طی دو هفته گذشته از سوء هاضمه رنج می بردم که در نتیجه کل سیستم من و در نتیجه اعصاب ضعیف شده است. سر من بیش از حد معمول تحت تأثیر قرار می گیرد.
دعا با این حال، دو مانع در این راه وجود دارد: کمبود وسیله برای یتیمان، و کمبود وسیله برای مخارج شخصی خودم. امروز چکی هفت پوندی ده شیلینگ از کیو برای یتیمان دریافت کرده ام که بسیار فصلی بوده است. همچنین چهار پوند به علاوه از دیروز وارد شده است. امروز خواهری برای من پنج پوند فرستاد تا برای سلامتی ام استفاده شود. او شنیده بود که سلامتی من دوباره از بین رفته است.من برای چنین اهدافی پول نمی گذارم. اما هر زمان که واقعاً به وسیله ای نیاز دارم، چه برای خودم و چه برای دیگران، خداوند آنها را در اجابت دعا می فرستد.
دعا برای رفع ضرر مالی
دعا برای رفع ضرر مالی : و مقدسین بیچاره حدود دو ماه پیش او صد پوند بیشتر برای من آورد، که حاصل اموال دیگری بود که فروخته بود، نیمی از آن برای کتاب مقدس مدرسه و صندوق تبلیغی و نیمی دیگر برای مقدسین بیچاره این هشتاد و دو پوند که او امروز آورده است محصول فروش آخرین دارایی زمینی اوست. در زمانی که این پنجمین نسخه را برای مطبوعات آماده می کنم. بیش از شانزده سال از عمرم می گذرد و این خواهر هرگز از قدمی که برداشته ابراز پشیمانی نکرده است.
زیرا او در این مورد مجدداً به من دعا کرده بود تا برای خودم و برای یتیمان به من دعا کند تا راه من برای ترک بریستول برای یک فصل روشن شود. این روز بسیار خوبی بوده است. من ارتباط زیادی با خداوند داشته ام. چقدر مهربان است که من را برای یک فصل از کار در بریستول بگیرد تا ارتباط بیشتری با خودش به من بدهد.
من در آغاز سال گذشته در این مکان به یاد خیر ویژه خداوند نسبت به خودم افتادم. از آن به بعد چقدر مهربان بوده! من برای خودم، برای کلیسا به طور کلی، برای مقدسین اینجا و در بریستول، برای خویشاوندان مسلمان نشده ام، برای عزیزم دعا کردم، و اینکه خداوند مایحتاج زندگی من و یتیمان را تامین کند. و می دانم که او مرا شنیده است. من با دوستان مهربان در مقدسین عزیز احاطه شده ام که زیر سقف آنها هستم و کاملاً در خانه خود احساس راحتی می کنم. اتاق من خیلی بهتر از چیزی است که نیاز دارم.
با این حال یک صندلی راحتی، در این وضعیت ضعیف بدنم، برای زانو زدن در برابر نماز، به راحتی من می افزود. بعد از ظهر، بدون اینکه اشاره ای در مورد آن داشته باشم، صندلی راحتی را در اتاقم پیدا کردم. از مهربانی، مهربانی خاص پدر آسمانی ام، در توجه به کوچکترین خواسته ها و آسایش فرزندش، تحت تأثیر قرار گرفتم. بعد از اینکه بیشتر از حد معمول دعا کردم، دریافتم که همبستر شدن من با قدیسان در چای با عصاره و بیش از حد معمول سودآور بود. ۹ سپتامبر. من به بریستول بازگشتم تا به خاطر سلامتی خود، اگر خداوند اجازه دهد، از این پس به اکستر بروم.
زمانی که در تراوبریج اقامت داشتم، از خداوند میخواستم که قبل از رفتن من به دوونشایر، از ارسال تدارکات برای یتیمان خرسند شود، و من کاملاً اطمینان داشتم که قبل از ترک بریستول به آنجا خواهد آمد. بنابراین، در بازگشت از همسرم پرسیدم که چقدر وارد شده است، و متوجه شدم که فقط هشت پوند نه شیلینگ هفت و سه چهارم پنس است. این تقریباً به اندازه ای که من انتظار داشتم نبود.
و به هدفی که به طور خاص از آن خواسته بودم پاسخ نمی داد، یعنی. ه. که شاید بتوانم به اندازه کافی برای چند روز ترک کنم. بنابراین، پاسخ من بر اساس ایمانی بود که به من داده شد، و از روی جدیت و اطمینان دعای خود قضاوت کردم که خداوند قبل از رفتن من بیشتر خواهد فرستاد. حدود یک ساعت بعد، برادر کریک برای من ده پوند آورد، و همچنین نامهای که در آن از ورود جعبه بزرگی پر از اجناس برای فروش به نفع یتیمان خبر داده شده است. در طول اقامتم در پلیموث، دوباره به قیام زودهنگام برانگیخته شدم.
دعا برای رفع ضرر مالی : موهبتی که از آن زمان تاکنون نتایج آن را از دست نداده ام. چیزی که مرا به آن سوق داد، نمونه برادری بود که در خانه اش اقامت داشتم، و سخنی که او در سخنان قربانی در لاویان بیان کرد، «اینکه زباله های حیوانات قربانی نمی شد، پس بهترین بخش از زمان ما باید به ویژه به ارتباط با خداوند اختصاص داده شود.» من در کل در سالهای قبل یک سحرخیز بودم. اما از آنجایی که اعصاب سرم خیلی ضعیف شده بود، فکر کردم چون روز برای توانم کافی بود، بهتر است زودتر بلند نشوم تا اعصاب سرم طولانی تر شود.
ساکت. با این حساب من فقط بین شش تا هفت و گاهی بعد از هفت بالا رفتم. به همین دلیل، عمداً خودم را عادت کردم که یک ربع یا نیم ساعت بعد از شام بخوابم: همانطور که فکر می کردم از آن سود می بردم، در آرام کردن اعصاب سرم. اما به این ترتیب، روح من هر روز کم و بیش رنج میبرد، و گاه بهطور قابل ملاحظهای، چون پیش از آنکه وقت کافی برای دعا و خواندن کلام داشته باشم.
هرازگاهی کار اجتنابناپذیری بر من وارد میشد. پس از شنیدن سخنی که به آن اشاره کردم، به این نتیجه رسیدم که هر چه بدنم رنج می برد، دیگر نمی گذارم در حالی که در رختخواب بودم، ارزشمندترین قسمت روز از بین برود. به لطف خدا من قادر شدم از فردای آن روز شروع کنم تا زودتر برخیزم. و از آن زمان به بعد به رشد خود ادامه دادند. اکنون به خودم اجازه میدهم حدود هفت ساعت بخوابم.
که اگرچه از قوی بودن فاصله زیادی دارم و از نظر ذهنی من را خسته میکند، اما به نظرم برای سرحال کردن من کاملاً کافی است. علاوه بر این من خواب بعد از شام را رها کردم. نتیجه این بود که من توانستم قبل از صبحانه فصول طولانی و ارزشمندی را برای دعا و مراقبه تهیه کنم. و در مورد بدنم و به ویژه وضعیت سیستم عصبی، از آن زمان بسیار بهتر شده ام. در واقع، من معتقدم که بدترین کاری که می توانستم.
دعا برای رفع ضرر مالی : برای اعصاب ضعیفم انجام دهم این بود که یک ساعت یا بیشتر از قبل از بیماری ام در رختخواب دراز بکشم.