بهترین دعانویس در استان بوشهر
بهترین دعانویس در استان بوشهر | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت بهترین دعانویس در استان بوشهر را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با بهترین دعانویس در استان بوشهر را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
بهترین دعانویس در استان بوشهر : این توصیه برای هرگز تسلیم نشدن در دعا درست بین دستور “شاد” در اول تسالونیکیان و “شکرگزاری” قرار گرفته است. این ساندویچ خوبی است، اینطور نیست؟ پولس چه گفت؟
دعا وقتی دیدگاه درستی به این آیه پیدا کردید، می توانید خدا را شکر کنید. این بدان معنا نیست که ما باید خدا را برای هر آزمایش و هر آزمایشی شکر کنیم. اما ما باید در میان هر آزمون و آزمایشی خدا را شکر کنیم. برای هر آزمونی، من همیشه متون مقدسی را برای ایستادن پیدا می کنم. من این کار را برای چندین سال انجام داده ام. من این کار را در شرایط ناملایمات و کمبود مالی انجام داده ام.
بهترین دعانویس در استان بوشهر
بهترین دعانویس در استان بوشهر : یکی گفت خب من نمی توانم در همه چیز خدا را شکر کنم. خدا گفت تو میتونی در واقع، او گفت که این اراده او برای شما در مسیح عیسی است. مردم می خواهند در خواست خدا باشند، اینطور نیست؟
من بارها و بارها راه را رفته ام و آخرین جلسه ای را که در دستور کارم داشتم بسته ام. نمی دانستم جلسه بعدی من کجا خواهد بود یا پول مورد نیازم از کجا می آمد. اما من کلام خدا را می دانستم. و همین برای من کافی بود. من یک زن و دو فرزند داشتم. راستش یه زمانی خواهرزاده کوچولومون با ما زندگی میکرد و ما صاحب سه بچه شدیم. از جمله من و همسرم، پنج دهان داشتیم که غذا بدهیم و پنج نفر هم لباس بپوشیم.
در یک موقعیت خاص، آخرین خدمت خود را موعظه کرده بودم. آخرین پیشنهاد را در جیبم داشتم و وقتی به خانه برگشتم برای پرداخت اجاره خانه ام کافی نبود و از پرداخت آن عقب مانده بودم. پول کافی برای خریدن غذای لازم برای گذاشتن روی میز خانواده ام نداشتم. این بیش از یک بار اتفاق افتاد. من پول کافی نداشتم و جای دیگری برای تبلیغ نداشتم.
من ملاقات دیگری نداشتم. هنگامی که برای اولین بار در وزارتخانه شروع کردم – تقریباً در دو سال اول – اغلب خود را در آن موقعیت می دیدم. پس از بسته شدن جلسه، رانندگی خود را به سمت خانه شروع میکردم. شب رانندگی میکردم، زیرا لاستیکهای ماشینم طاس بودند. رانندگی در روز ممکن است باعث ترکیدن لاستیک ها به دلیل گرما شود. حتی لاستیک زاپاس هم نداشتم.
من در سراسر تگزاس و بخش هایی از اوکلاهاما و لوئیزیانا بدون وسیله یدکی رانندگی کردم. من این کار را نکردم چون می خواستم. من فقط پول کافی برای خرید یدکی نداشتم! پس باید فقط به خدا توکل می کردم.
بهترین دعانویس در استان بوشهر : اما من بدون زاپاس رانندگی نکردم تا خدا را وسوسه کنم. من تازه اصول ایمان را یاد می گرفتم و ایمانم به حدی رشد نکرد که بتوانم یدکی بخرم.
خداوند همیشه به من فیض می بخشید که به او اعتماد داشتم. من بارها از جلساتم به خانه شروع می کردم و شیطان می گفت حالا چه کار می کنی؟ من کولر نداشتم، بنابراین شیشههای ماشین را پایین انداختم.