بهترین دعانویس در کرج
بهترین دعانویس در کرج | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت بهترین دعانویس در کرج را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با بهترین دعانویس در کرج را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
بهترین دعانویس در کرج : من یک بار چیزی خواندم که نمونه خوبی از تجربیات کتاب مقدسی است که ایمانداران می توانند هنگام شروع به دعا در روح داشته باشند. داشتم چند مقاله می خواندم که سال ها پیش در یک مجله پنطیکاستی منتشر شده بود.
دعا مقالات قبلاً درباره رویدادهایی نوشته شده بودند که در آغاز قرن، در حدود سال اتفاق افتاده بود. مقالات در دهه تجدید چاپ شدند. یکی از مقاله ها در مورد وزیری صحبت می کرد که به ساختن کلیسا کمک کرده بود.
بهترین دعانویس در کرج
بهترین دعانویس در کرج : اما از آن زمان با خداوند همراه شده بود. این وزیر به عنوان یک مرد جوان شروع به کار کرد، در واقع به عنوان یک پسر، و به دیگران نزدیک شد. او دقیقاً یک واعظ نبود، اما می خواست کاری برای خدا انجام دهد.
در این مجله پنطیکاستی، این واعظ جوان که در آن زمان فقط نوزده سال داشت، تجربیات شگفت انگیزی را در ارتباط با حرکت روح خدا در آن جلسات بیان کرد. برخی از مردم قصد داشتند در مکانی خاص در میسوری مراسم احیای خود را برگزار کنند. این مرد جوان در جلسات شرکت می کرد تا فقط به عنوان کارگر محراب دعا کند. او در آن زمان فقط یک پسر نوزده ساله بود. مردی در این شهر در میسوری بود که از فرقه قدیم القدس بود.
او پنطیکاستی نبود، اما برای احیای آن شهر دعا می کرد. بنابراین وقتی این افراد پنطیکاستی به شهر آمدند، آنها را به رایگان در هتل خود گذاشت و به آنها غذا داد. پنطیکاستی ها خیمه ای برپا کردند و جلسه را آغاز کردند. او گفت: “در آن روزها تنها ارتباط ما در روح بود.” و در ادامه سخنان خود را با شهادت توضیح داد. آنها مانند ما امروز ارتباط جمعی نداشتند.
به هر حال چند صد نفر در این جلسه نجات پیدا کردند و حدود دویست نفر با روح القدس غسل تعمید گرفتند. بنابراین یک کلیسا با نوکیشان شروع شد. پس از ساختن کلیسا، مردم تصمیم گرفتند که می خواهند این پسر نوزده ساله کشیش این کلیسا باشد. واقعاً به هر حال او تنها واعظ این دسته بود. او نه تنها موعظه کرده بود، بلکه به نظارت بر ساختمان کلیسا نیز کمک کرده بود. آنها کلیسا را با ایمان ساخته بودند.
وقتی چوب یا میخ آنها تمام می شد، کار در کلیسا را متوقف می کردند و دعا می کردند. و خداوند مواد را برای آنها می فرستد! زمانی که آنها کلیسا را ساختند، همه هزینه آن پرداخت شد. حدود یک یا دو سال پس از اینکه این مرد جوان شروع به کشیش این کلیسا کرد، به شدت بیمار شد. در آن روزها پنطیکاستی ها برای شفای خود کاملاً به خدا اعتماد داشتند و بسیاری برای معالجه به پزشک مراجعه نمی کردند.
این کشیش به قدری بیمار شد که مردم جماعت از او دست کشیدند زیرا فکر می کردند او می میرد. برای اینکه از دردسر بازجویی نجات پیدا کنند، با پزشک تماس گرفتند. دکتر آمد و این کشیش را معاینه کرد و تایید کرد که می میرد. دکتر گفت آره میمیره سه روز دیگه زنده نمیمونه اگه میخواستی زودتر بهم زنگ میزدی الان کاری نمیتونم بکنم.
آنها پاسخ دادند: “خب، ما فکر می کردیم برای کمک به او خیلی دیر شده است. اما ما فقط از شما می خواستیم که این واقعیت را تأیید کنید که او مریض است.
بهترین دعانویس در کرج : سپس وقتی او فوت کرد، می توانید در پرونده نحوه مرگ او را مشخص کنید.” این کشیش در حالت نیمه هوشیار بوده است. اما حدود سه روز بعد ناگهان به هوش آمد. او به هوش آمد. (بعضی از افراد کلیسا در تمام این مدت با او در حال دعا بودند.)