شماره دعانویس در ایلام
شماره دعانویس در ایلام | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت شماره دعانویس در ایلام را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با شماره دعانویس در ایلام را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
شماره دعانویس در ایلام : تنها زمانی بود که آنها آرام آرام از صمیم قلب شروع به ستایش و تشکر از خدا کردند که نوزاد کاملاً شفا یافت. شفا در حالی رسید که خدا را حمد و شکر می کردند.
دعا ما باید دائماً برخی از این اسرار دعا را یادآور شویم. به یاد دارید که در درسهای قبلی در مورد پولس و سیلاس صحبت کردیم. پولس و سیلاس را به زندان انداخته بودند.
شماره دعانویس در ایلام
شماره دعانویس در ایلام : این حادثه در زندان ممکن است همان چیزی باشد که پولس در فیلیپیان ۴: ۶ به آن اشاره می کرد، جایی که نوشت: “… در هر چیزی با دعا و دعا و شکرگزاری، درخواست های خود را به خدا اعلام کنید.”
پولس این نامه را زمانی که در زندان بود به کلیسای فیلیپی نوشت. پولس و سیلاس در زندان بودند و پاهایشان در انبار بود. به خاطر کتک خوردن از کمرشان خون می آمد. اما کتاب مقدس می گوید: “… در نیمه شب پولس و سیلاس دعا کردند. هر چند که کتاب مقدس به همین جا ختم نمی شود. این داستان برخی از مردم است.
اما نه این شاگردان. می گوید که پولس و سیلاس دعا کردند “… و برای خدا ستایش کردند. ببینید بعد از نماز بود که حمد و ثنای خدا را سرودند. در ادامه آمده است: «… و زندانیان آنها را شنیدند». خدا آنها را هم شنید! شما داستان را می دانید. هنگامی که پولس و سیلاس او را ستایش می کردند، خدا رهایی بزرگی به عمل آورد. سپس پولس در نامه ای به کلیسای فیلیپی نوشت: “… با شکرگزاری، درخواست های خود را به خدا اعلام کنید” (فیلسیان ۴:۶).
سپس میگوید: «و سلامتی خدا که از هر عقلی برتر است، دلها و ذهنهای شما را بهواسطه مسیح عیسی حفظ خواهد کرد» (فیلسیان ۴: ۷). اگر آنچه را که آیه ۶ می گوید انجام دهید – با شکرگزاری دعا کنید. در زندگی شما یک واقعیت خواهد بود. من واقعاً هیچ راه دیگری برای به دست آوردن این آرامش نمیدانم، جز پیروی از دستورالعملهایی که خدا در کلامش به ما داده است.
آنگاه صلح خدا که از فهم فراتر می رود، یا عقل طبیعی انسان، قلب و ذهن شما را به واسطه مسیح عیسی حفظ خواهد کرد. یک بار وزیری پیش من آمد که در زندگی اش اتفاقاتی افتاده بود که آرامش او را سلب کرده بود. او به شدت آشفته بود و شب ها نمی توانست بخوابد. او نمی توانست غذا بخورد و غذایش را پایین نگه دارد. او نزد من آمد زیرا معتقد بود می توانم به او کمک کنم.
فکر میکنم او میخواست که همه مشکلاتش را برطرف کنم. کسی به خاطر یک تصادف اتومبیل از او شکایت کرده بود و او نمی دانست که نتیجه چه خواهد بود.
شماره دعانویس در ایلام : او می دانست که اگر پرونده را ببازد، می تواند او را خراب کند. مطمئنم حداقل سه روز بود که پیش من نخوابیده بود. او خسته و فرسوده به نظر می رسید.
من ترجمه تقویت شده خود را دریافت کردم و فیلیپیان ۴: ۶ و ۷ را برای او خواندم. بهترین راهی که میتوانستم کمک کنم، با وجود اینکه او یک واعظ بود، این بود که به او بگویم کتاب مقدس چه میگوید. که او را دیوانه کرد.