زمان نوشتن دعای رزق و روزی
زمان نوشتن دعای رزق و روزی | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت زمان نوشتن دعای رزق و روزی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با زمان نوشتن دعای رزق و روزی را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
زمان نوشتن دعای رزق و روزی : ما قبلاً مسابقات جنگی را در جماعت برگزار می کردیم. یک بار مردی آمد یک التماس بسیار رقت انگیز. وقتی جین را دیدم که دنبال دسته چکش می رود، تقریباً خشن شدم.
دعا من گفت ساکت باشم و خودم رفتار کنم چون مردم به من نگاه می کنند. عصبانی بودم چون آن مرد را دوست نداشتم. من احساس کردم که او در حال دستکاری جماعت است، که او یک دروغگوی کامل است.
زمان نوشتن دعای رزق و روزی
زمان نوشتن دعای رزق و روزی : من توبه کردم تا زمانی که از توبه بیمار شدم، اما هرگز نتوانستم از این احساس که او دروغگو است (معلوم شد که او بود) از خود دست بردارم. فکر می کردم در راه جهنم هستم زیرا در مورد یکی از مردان مسح شده خدا به این چیزها فکر می کردم.
من هنوز معتقدم که بهتر است در مورد آنچه در مورد هر مسیحی می گوییم بسیار مراقب باشیم. قرار بود یاد بگیرم که در یک راه کوچک شروع به تشخیص ارواح کرده ام.
در آن زمان، جین فکر میکرد که با بخشش تمام درآمدهای ما، میتواند تمام مواقعی را که در گذشته از وظیفه خود نسبت به خدا غفلت کرده بود، جبران کند. من هم مقصر بودم.
من به بخش دادن چیزها علاقه داشتم. هر دوی ما تحت تأثیر روح شیطانی گناه و شکست قرار گرفتیم. ما احساس آرامش نمی کردیم. ما متوجه نشدیم که خدا قبلاً ما را به خاطر شکست هایمان بخشیده است.
در اینجا در آیه او شروع به برخورد با من به عنوان یک همسر و مادر می کند. قبل از اینکه با مسائل خارج از خانه برخورد می کرد، اما اکنون تمرکز خود را محدود کرده است. او به همان جایی که من هستم می رسد.
عشق پایدار است و صبور و مهربان است عشق هرگز حسادت نمی کند و از حسادت نمی جوشد. فخرفروش و مغرور نیست، خود را متکبرانه نشان نمی دهد. الان واقعا داریم وارد منطقه من می شویم.
من دارای سابقه هندی آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی هستم. اگر چیزی در مورد این ملیت ها می دانید، می دانید که صبر و تحمل طولانی از ویژگی های خوب آنها نیست. می توانستم درونم به شدت خشونت آمیز باشد.
اگر بیرون می آمد، تمام خانواده ام پراکنده می شدند. صبر و مهربانی از فضیلت های من نبود. من در یک خانواده پنج برادر بزرگ شده بودم. برای اینکه خودم را با آنها نگه دارم، زبانم تیز بود. من می توانستم خیلی سریع با زبانم به آنها برگردم.
در واقع با اعمالم مهربان تر از زبانم بودم. آگاه شدم که از هر حرف بیهوده ای حساب خواهم داد. عشق هرگز حسادت نمی کند. بعد از اینکه با جین ازدواج کردم.
او تعدادی از بهترین خانه ها را در برخی از زیباترین بخش های بهترین شهرهای جنوبی برایم خرید و آنها را به خوبی مبله کرد. من متوجه نشدم که عاشق این چیزها شده ام، که به خاطر چیزهایی احساس بهتری نسبت به خودم دارم.
وقتی سبک زندگیمان را تغییر دادیم، متوجه شدم که به همه دوستانم که در خانههای بزرگ من زندگی میکنند و هنوز هم دارند (از حسادت میجوشند) حسادت میکنم.
نمی خواستم برای دیدن من به محله من بیایند. حسادت خیلی سریع رشد می کند. دیری نپایید که بارها و بارها می گفتم چقدر از خانه متنفرم. من شروع به پرسه زدن در سراسر شهر کردم و به جلسات مسیحی خانم ها رفتم زیرا نمی خواستم در خانه باشم.
جلسات هیچ سودی برای من نداشت. پس از رهایی دیدم که در بسیاری از موارد آنها مکان هایی بودند که ایزابل ها برای تحت تاثیر قرار دادن یکدیگر و انجام وظیفه خود به آنجا می رفتند.
دیگر تمایلی به حضور نداشتم. برای من مهمتر شد که در انجام وظایف خدا اطاعت کنم. من که از طرد شدن رنج زیادی بردم، مغرور و بیهوده بودم. من هر چیزی را که از فروشگاه خریده بودم نمی پوشم.
زمان نوشتن دعای رزق و روزی : من نمی خواستم ببینم که دیگری لباسی که من می پوشم بپوشد. من به یک خیاط خوب تبدیل شدم و لباس هایم را طراحی و ساختم. من نگرش خود را اینگونه توجیه کردم که باعث صرفه جویی در پول شد.
در اینجا می بینیم که انجام این کارها اشتباه نبوده بلکه انگیزه ها اشتباه بوده است. مغرور بودم من از کوههای تنسی آمدهام و احتمالاً والدینم از طبقه متوسط پایینتر بودند.
وقتی وارد «کلاس بهتری» از مردم شدم، دیگر نمی خواستم با کسانی که با آنها بزرگ شده بودم باشم. اگر به کلیسا میآیید «همه چیز درست است»، ماشینی را حداقل به خوبی ماشین من رانندگی میکنید.
من با شما کاری دارم. وگرنه وقتت رو نداشتم خود را مغرورانه نشان نمی دهد. من اقرار به گناه کردم. مردان نیز به اندازه زنان این مشکلات را دارند. شما همه آنها را دیده اید که تزئین شده اند، بوی گل رز، یقه های مخملی و دکمه های میخ دار می دهند.
اما همسرانشان شبیه “هینت” (کلمه کوهستانی) به نظر می رسند و بوی می دهند. یاران آنجا نمی نشینند و می گویند: “ای آن زنان بیچاره و کوچک ترحم”. شما می توانید این شیاطین را به اندازه ما داشته باشید.
بی ادبی (بی ادبی) نیست و ناشایست عمل نمی کند. عشق (محبت خدا در ما) بر حقوق خود یا راه خود اصرار ندارد، زیرا خودخواهی نیست. ناراحت کننده یا ناراحت کننده یا رنجش آور نیست.
از بدی که در حقش می شود حساب نمی کند – به اشتباه توجهی نمی کند. من بسیار مغرور، مغرور، پر از غرور بودم. اگر یک سنجاق در من فرو کرده بودی، حدود صد گالن هوای گرم بیرون می دادی.
جین نه تنها مرا در خانه های خوب قرار داد، بلکه در هنر و با چرخ خیاطی و سوزن نیز استعداد داشتم. من می رفتم سر کار، “باید” خانه ام را زیباتر از بقیه در آن خیابان تزئین می کردم.
بی ادب نیست حالا میتوانستم بگویم بیادب نبودم، اما در در پرانتز کلمه کوچکی بیادب است. من برای رسیدن به آنچه می خواستم از اخلاق استفاده کردم.
اگر اخلاق کار نمی کرد، می توانستم خیلی بی ادب باشم. ناشایست عمل نمی کند. حدس بزنید با توجه به موارد فوق نیازی به توضیح آن نیست. عشق (عشق خدا در ما) بر حقوق خود یا راه خود اصرار ندارد.
ژن کسی نبود که تسلیم هوس های من شود. او یک آخاب خیلی خوب ساخت اما من یک ایزابل خیلی خوب بودم. در حالی که من بی سر و صدا و با دستکاری برای رسیدن به مسیرم تلاش می کردم، سرها به خوبی در خانه ما کوبیدند.
زمانی که جین در اطراف بود، یاد گرفتم که کارهای او را انجام دهم و خیلی همکاری کنم، اما وقتی او دیگر آنجا نبود، کاری را که دوست داشتم انجام دادم.
زمان نوشتن دعای رزق و روزی : یاد گرفته بودم چقدر باید بروم و به دردسر نیفتم. من و ژن بر سر حقوقم دعوا داشتیم (چگونه خودت را در مقابل شوهرت تحمل نکنی). در شانزده سال گذشته تعداد کمی از این جنگ ها دیده شده است.