طلسم زیرخاکی
طلسم زیرخاکی | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت طلسم زیرخاکی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با طلسم زیرخاکی را برای شما فراهم کنیم.۱ اسفند ۱۴۰۳
طلسم زیرخاکی : کشیش کلاه شاخدار را بالای سر خود می گذارد و جلوی محراب حرکت می کند. او n شمع اضافی را روشن می کند، آن را از شمع محراب روشن می کند و آن را در دست راست خود بالا می برد.
طلسم عهد هر دو دست خود را بلند می کنند و می گویند: «سلام پروردگارا! درود بر خدای خورشید! درود بر نور!» کشیش حرکت می کند تا کنار دیگ بایستد، کشیش در مرکز دایره باقی می ماند. همه اعضا دست به دست هم می دهند و در جهت عقربه های ساعت می رقصند.
طلسم زیر خاکی
طلسم زیرخاکی : کاهن هنگام عبور اعضاء آنها را با آب دیگ می پاشد. همه اعضا و کشیش و کشیش با هم میخوانند: «میآید ارباب گرینوود، گرینوود، میآید ارباب گرینوود، گرینوود، به خواستگاری بانو فیر.
در گرمای شورشان، شور، در گرمای شورشان، اشتیاق، در گرمای شورشان، شور، دانه دوباره برخواهد خاست. ارباب گرینوود میآید، گرینوود میآید ارباب گرینوود، گرینوود میآید ارباب گرینوود، گرینوود به خواستگاری بانوی فیر.
پس از خواندن آهنگ، باید زنگ هفت بار نواخته شود. کشیش شمع روشن را به محراب برمی گرداند و دوازده بار به آرامی در جهت عقربه های ساعت دور دایره می رقصد.
او در حین انجام این کار چنین می گوید و اعضای عهد پس از او تکرار می کنند: کشیش: “من او هستم که خداوند و نور هستم.” همه: «تو اویی که خداوند و نور هستی». کشیش: “من کسی هستم که خورشید است.” همه: “تو همانی که خورشید هستی.” کشیش: “اجازه دهید عشق شما مانند درخشش من بدرخشد.”
ما اجازه می دهیم که عشقمان مانند درخشش شما بدرخشد.” کشیش: “بگذارید عشق شما مانند نور من در سراسر جهان گسترش یابد.” همه: “ما اجازه دادیم که عشقمان مانند نور تو در سراسر جهان گسترش یابد.” کشیش: “با خورشید باید باران را هم بشناسیم.
همراه با خورشید باید باران را نیز بشناسیم.” کشیش: “پس باید همراه با شادی درد را هم بشناسیم.” همه: “پس همراه با شادی باید درد را نیز بشناسیم.” کشیش: “من زندگی هستم و من امید هستم.
شما زندگی هستید و شما امید هستید.” کشیش: “من مرگ و زندگی دوباره هستم.” همه: “تو مرگ و زندگی دوباره هستی.” کشیش: “بدون من هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد” همه: “بدون تو هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد.
” کشیش: “با من، شما می توانید هر آنچه را که می خواهید داشته باشید.” همه: “با تو، ما می توانیم هر آنچه را که می خواهیم داشته باشیم.” کشیش: “من او هستم که خورشید است.” همه: «تو همانی که خورشید هستی».
طلسم زیرخاکی : کشیش: «من او هستم که خداوند و نور است» همه: «تو اویی که خداوند و نور هستی». کشیش: «همانطور که من به تو نور و زندگی می دهم، شایسته است که به دیگران نیز ببخشی. بیایید همه داشته هایمان را با کسانی که هیچ ندارند تقسیم کنیم.»
کشیش به محراب باز می گردد و موقعیت های خدا را می گیرد. کاهن اعضای عهد را به تعظیم در برابر کاهن هدایت می کند و پیش پای او قربانی می گذارند. کشیش می گوید: «اکنون باشد که لذت واقعی بخشش را بدانید. همینطور باشد.»
همه اعضای عهد میگویند: «همینطور باشد». کشیش کاهن میگوید: «ما ویکانیها از تواناها به خاطر غنا و خوبی زندگی تشکر میکنیم. همانطور که باید با خورشید باران بیاید، تا همه چیز خوب شود، ما باید با شادی خود درد بکشیم، تا همه چیز را بدانیم.
عشق ما همیشه با خدایان است، زیرا اگر چه ما افکار آنها را نمی دانیم، اما قلب آنها را می شناسیم – این همه به نفع ماست. ای توانا، اکنون به ما برکت دهید. ما را در خدمت خود وفادار بدار ما از شما برای محصولات سپاسگزاریم.
برای زندگی؛ برای عشق؛ برای شادی ما از شما برای آن جرقه ای که ما را به هم نزدیک می کند – و به سوی شما سپاسگزاریم. به ما کمک کن تا با عشق و با اعتماد بین خود زندگی کنیم.
به ما کمک کن تا لذت دوست داشتن تو و دوست داشتن دیگری را احساس کنیم.» سپس همه اعضای عهد می گویند: “چنین باشد!” زنگ سه بار نواخته می شود.
در حال حاضر مراسم کیک و آل، پاکسازی معبد، بازی های سرگرم کننده و سرگرمی و سپس یک جشن برای پایان دادن به شب دنبال می شود. آیین اعتدال پاییزی برای این مراسم، پارچه محراب و شمع های محراب باید قرمز رنگ باشند.
در صورت تمایل دایره را با میوه ها و شاخه های پاییزی، مخروط های کاج یا غلاف ذرت و غیره تزئین کنید. کشیش یا کاهن می گوید: “اکنون از ثمره کار خود لذت می بریم.” یکی از اعضای پیمان میگوید: «اکنون درو را جشن میگیریم.»
یکی از اعضای می گوید: “همانطور که در بهار کاشتیم، اکنون درو می کنیم.” کشیش یا کاهن می گوید: «حالا بدهی خود را بپردازیم و از پاداش عادلانه خود بهره مند شویم.» زنگ سه بار نواخته می شود.
همه حاضران دست به دست هم می دهند و به آرامی در جهت عقربه های ساعت در اطراف دایره حرکت می کنند. در صورت ترجیح، پرش ساده مناسب است. این کار سه بار انجام می شود.
همانطور که آنها حرکت می کنند، کشیش یا کاهن می گوید: “اینجا تعادل روز و شب است. زمان در هیچ نقطه ای متوقف نمی شود. همیشه چرخ می چرخد و دوباره می چرخد: بچه ها به دنیا می آیند و رشد می کنند، سن بالا می رود.
همانطور که خورشید طلوع می کند، مرگ به دیدار خواهد آمد. از آنجا که مرگ اجتناب ناپذیر است، به عنوان یک دوست به او سلام کنید. به یاد داشته باشید، اوست که دری را باز می کند که به سوی زندگی پیش می رود.
کشیش مراسم را با دادن میوه به کشیش خاتمه می دهد و او نیز آخرین میوه را به کشیش می دهد. زنگ هفت بار نواخته می شود. همه اعضا می نشینند و از میوه میل می کنند و معاشرت می کنند. زنگ سه بار نواخته می شود و همه حاضران به پا می خیزند.
کشیش می گوید: «اگرچه فصل فراوانی به پایان می رسد، اما خدایان همیشه با ما هستند. پروردگار ما و بانویش مراقب ماست.» کشیش می گوید: “به فصل های خوبی که قبلاً گذشته است.” همه اعضا می گویند: “خداوند و بانو برکت می دهند.”
طلسم زیرخاکی : سپس کشیش یا کاهن میگوید: «در حالی که از ثمرههای زحماتمان، محصول زندگیمان لذت میبریم، هرگز کسانی را که چندان خوش شانس نیستند فراموش نکنیم.»