ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار
ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار : با این حال، بسیاری از دعاهای ما برای گمشدگان مؤثر نیست. چرا؟ چون با اعتماد به نفس و جسارت نمی آییم. متن ما می گوید اگر با اطمینان و جسارت بیاییم و مطابق میل او بخواهیم.
دعا که خدا صدای ما را می شنود و درخواست هایی را داریم که می خواهیم. این باید به اندازه کافی واضح باشد. با این حال، دعای ما اغلب در قلمرو طبیعی است تا در قلمرو معنوی.
ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار
ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار : ما دعا می کنیم “خدایا عزیزمان را حفظ کن” و سپس منتظر می مانیم تا ببینیم آیا خداوند دعای ما را مستجاب کرده است یا خیر! اگر فرد فوراً نجات یابد، ما معتقدیم که خدا صدای ما را شنیده است.
اگر او این کار را نکند – اگر ما هیچ تغییری در زندگی او ندیدیم – فکر می کنیم که خدا صدای ما را نشنیده است. این راه رفتن با دید است، نه با ایمان، و تنها سردرگمی به همراه دارد. ممکن است بگویید: «من برای عزیزان نجات نیافتهام دعا کردهام و دعا کردهام و به نظر میرسد که دعای من کارساز نیست».
به کلام خدا بازگردید و خواهید فهمید که چرا دعاهای شما مستجاب نمی شود: “و این اطمینانی است که ما به او داریم، که اگر چیزی را مطابق میل او بخواهیم…” شکی نیست که این از آن خداست. اراده برای نجات گمشدگان، همانطور که از کتاب مقدس دیدیم. کلام خدا خواست خداست. بنابراین، اگر خواسته ما مطابق با اراده او باشد، می دانیم که خواسته های خود را از او داریم.
من زمانی یک واعظ روستایی را می شناختم که به دلیل تحصیلات محدودش، هرگز فرصتی برای کشیش یک کلیسای بزرگ نداشت. بیشتر کشیش های او کلیساهای کوچک اجتماعی بودند. با این حال، او به دلیل برنده شدن روح فوقالعادهاش، مدام تقاضای برگزاری دورههای احیا داشت. هر جا که رفت، لغزش روح به وجود آمد. او میتوانست به کلیسایی برود که در آن سالها هیچکس نجات پیدا نکرده بود.
و تعداد زیادی مسیح را به عنوان ناجی میپذیرفتند. زمانی که او در اوایل دهه شصت خود بود و هنوز از موفقیت خارق العاده ای برخوردار بود، یک بار از او راز موفقیتش را پرسیدم. هرگز به ذهنم خطور نمی کند که شک کنم مردم برای نجات خواهند آمد. اگر شک وجود داشت، به نام عیسی در برابر آن مقاومت می کردم. “من دعا می کنم.
اما نه بیشتر از دیگران. البته من خدا را می طلبم، اما موفقیت خود را در به دست آوردن روح به یک چیز نسبت می دهم: من اطمینان دارم که نجات نیافته ها خواهند آمد. با چشم ایمان می بینم که محراب پر شده است. و اگر جلسه آنطور که باید خوب پیش نرود، لزوماً دعای خود را در مورد آن زیاد نمیکنم، فقط ایمان بیشتری به کار میبرم.» این واعظ اعتماد، جسارتی که متن کتاب مقدس ما در مورد آن صحبت می کند را بیان می کرد، زیرا او اراده خدا را در این مورد می دانست.
از سوی دیگر برخی افراد فقط به شرایط نگاه می کنند. آنها می گویند: “دیشب کسی برای نجات به قربانگاه نیامد. احتمالاً امشب هم نخواهند آمد.” این جور آدم ها به چیز اشتباه نگاه می کنند. او ممکن است برای ارواح دعا کند، اما نمی بیند که آنها به سوی مسیح می آیند. او واقعاً اطمینان ندارد که آنها بیایند. ایمان او فقط به چیزی است که می تواند ببیند.
ما می توانیم نمازهایمان را باطل کنیم اغلب مردم نمازهای خود را باطل می کنند! ممکن است دعا کرده باشند و حتی از دیگران هم بخواهند که دعا کنند، اما بعد با منفی گفتن نماز خود و ایمان کسانی که با آنها نماز می خوانند باطل می کنند.
ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار : ایمان حرف بزن، نه شک! زمانی وزیری را می شناختم که از من و دیگران خواست برای پسرش دعا کنیم. با این حال، در همان زمان که او دعا میکرد، به پسرش میگفت: “هیچ وقت به چیزی نمیرسی.
نمیدانم با تو چه کنم! انجام دهید. این مرد به جای پیروزی و ایمان به شکست و شکست اعتراف می کرد. او در حال ایجاد شک و ناامنی در پسرش بود. به همین دلیل است که بسیاری از مردم فرزندان خود را از دست داده اند. وقتی برای فرزندانمان دعا می کنیم، نباید در خانه کاری انجام دهیم که آثار دعای ما را از بین ببرد. ما باید در فرزندان خود اعتماد و اعتماد ایجاد کنیم. ما باید احساس امنیت را در آنها ایجاد کنیم.
قبل از ازدواج، معمولاً در جلسات احیاء در خانه کشیشان می ماندم و اغلب برای فرزندان آنها متاسف بودم. من به خصوص پسر ۱۲ ساله یک کشیش را به یاد دارم. پدر و مادرش نسبت به او بی حوصله و کوتاه مزاج بودند. آنها همیشه به او می گفتند که او هرگز به هیچ چیز نمی رسد. مطمئناً، او این کار را نکرد! او دل پدر و مادرش را شکست. او چندین بار ازدواج کرد و هیچ گاه امرار معاش خانواده اش را تامین نکرد.
این والدین ممکن است دعا کرده باشند و از کلیسای خود خواسته باشند که دعا کند. ممکن است اشک های زیادی ریخته باشند و حتی روزه گرفته باشند. اما زندگی آنها آثار نمازشان را باطل کرد. از منظر معنوی و همچنین از منظر طبیعی، چیزهایی که در سال های اولیه برای کودکان اتفاق می افتد همان چیزی است که زندگی آنها را در بزرگسالی شکل می دهد. بگذارید این سالها برای فرزندانتان از نظر معنوی غنی و پرمعنا باشد.
بگذارید زندگی شما با کلمات شما مطابقت داشته باشد. با خدا کار کن؛ علیه او کار نکن من همچنین دیده ام که فرزندان کشیش مورد بی توجهی قرار گرفته اند. همسران کشیشان آنقدر مشغول کار در کلیسا بودند که فرزندانشان به حال خود رها می شدند تا هر کاری که می خواهند انجام دهند.
ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار : به همین دلیل وقتی اولین بار با هم ازدواج کردیم به همسرم گفتم: «من کلیسا را اداره میکنم و تو خانه را». در اولین کلیسایی که بعد از ازدواجمان کشیشی کردیم.
به ما گفته شد که رسم آنها این است که کشیش به مردان کلاس کتاب مقدس بزرگسالان و همسر کشیش به زنان آموزش دهد. به آنها گفتم همسرم در یکشنبه درس نمی دهد. آنها بحث کردند: “اما این رسم ما اینجاست. ما بیش از ۲۰ سال است که این کار را می کنیم!”