ابطال طلسم نعل اسب
ابطال طلسم نعل اسب | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت ابطال طلسم نعل اسب را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با ابطال طلسم نعل اسب را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
ابطال طلسم نعل اسب : فرض کنید که شیطان به این دلیل موفق می شود که ما به عنوان مسیحی در انجام مسئولیت های خود کوتاهی می کنیم. بعدش چی شد؟ خود عیسی به ما پاسخ داد. ما تبدیل به نمکی می شویم که طعم خود را از دست داده است.
دعا به ما درباره سرنوشتی که در انتظار چنین نمک بیطعمی است هشدار داد: «از این پس هیچ سودی ندارد، جز رانده شدن و پایمال شدن زیر پای مردم» این واقعاً محکومیت شدیدی است.
ابطال طلسم نعل اسب
ابطال طلسم نعل اسب : چه چیزی در پی می آید؟ ما «اخراج شدهایم» یا توسط خدا طرد شدهایم. سپس ما “زیر پای مردان زیر پا گذاشته می شویم.” انسان ها ابزار داوری خدا در کلیسایی مرتد و بی نمک می شوند.
اگر ما در کلیسا نتوانیم نیروهای شرارت را مهار کنیم، قضاوت ما باید به همان نیروها واگذار شود. آلترناتیوهایی که با ما روبرو هستند به وضوح توسط پولس در رومیان ارائه شده است: “بر شر مغلوب نشوید، بلکه بر شر با نیکی غلبه کنید” تنها دو انتخاب وجود دارد: یا غلبه کردن یا غلبه بر. هیچ راه میانه ای، هیچ دوره سومی برای ما باز نیست. ما ممکن است از خیری که خداوند در اختیارمان قرار داده است برای غلبه بر شری که با ما روبروست استفاده کنیم.
با این حال، اگر ما موفق به انجام این کار نشویم، آن شیطان نیز به نوبه خود بر ما غلبه خواهد کرد. این پیام برای کسانی از ما که در سرزمینهایی زندگی میکنیم که هنوز از آزادی اعلام و عمل به ایمان مسیحیمان برخورداریم، با فوریت خاص اعمال میشود. امروزه در بسیاری از کشورها، مسیحیان این آزادی را از دست داده اند. در عین حال، تکثیر میلیونها نفر در آن سرزمینها به طور سیستماتیک به نفرت و تحقیر مسیحیت و هر آنچه که آن را نشان میدهد، تلقین شده است.
برای مردمی که به این ترتیب تلقین شدهاند، هیچ رضایتی بالاتر از زیر پا گذاشتن مسیحیان که قبلاً زیر یوغ آنها نبودهاند، وجود ندارد. اگر به هشدار عیسی توجه کنیم و وظایف خود را به عنوان نمک در زمین انجام دهیم. قدرت جلوگیری از این امر را خواهیم داشت. اما اگر از مسئولیتهای خود کوتاهی کنیم و قضاوت بعدی را تحمل کنیم، تلخترین بازتاب همه این خواهد بود: هرگز نباید اتفاق میافتاد!
فصل دوم پادشاهی کاهنان خداوند به ما – قوم مؤمن خود روی زمین – اقتداری داده است که به وسیله آن می توانیم سرنوشت ملت ها و دولت ها را تعیین کنیم. او از ما انتظار دارد که از اقتدار خود هم برای جلال او و هم به نفع خود استفاده کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم، پاسخگوی عواقب آن هستیم. این پیام کتاب مقدس است که هم بر اساس دستور و هم بر اساس الگو آشکار شده است.
این توسط تجربه شخصی بسیاری از مؤمنان تأیید شده است و در صفحات تاریخ کل ملل نوشته شده است. در فصلهای بعدی، نمونههای خاصی از این موضوع را بررسی خواهیم کرد که برگرفته از رویدادهای تاریخ اخیر جهان و همچنین از سالنامههای تاریخ آمریکاست. اما ابتدا در این فصل به بررسی مبانی کتاب مقدس این مقام می پردازیم. سخنان خدا در دهان انسان نمونه بارز زندگی ارمیا نبی است. در ده آیه ابتدایی فصل اول ارمیا، خدا اعلام کرد که ارمیا را به عنوان «نبی برای امتها» جدا کرده است.
ارمیا در پاسخ به ناتوانی خود در انجام این نقش اعتراض کرد و گفت: “من نمی توانم صحبت کنم. با این حال، خداوند دعوت خود را با عبارات قویتر تأیید کرد و به پایان رسید: «ببینید، من امروز تو را بر قومها و پادشاهیها قرار دادم تا ریشه کن کنی، و نابود کنی، و نابود کنی، ساختن و کاشتن».
ابطال طلسم نعل اسب : چه مقام والایی برای یک جوان که «بر امت ها و بر ممالک قرار گیرد». این اقتدار در سطحی بالاتر از نیروهای عادی است که سیاست سکولار را شکل می دهند. برای قضاوت بر اساس ظواهر بیرونی، شغل بعدی ارمیا نشانه کمی از چنین اقتداری داشت.
برعکس، پیام او تقریباً در سراسر جهان رد شد و خود او پیوسته در معرض تحقیر و آزار و اذیت قرار گرفت. چند ماه در زندان به سر می برد و در مقاطع مختلف یا با اعدام یا گرسنگی در آستانه مرگ قرار داشت. با این حال، سیر تاریخ اقتدار ارمیا و پیام او را تأیید کرده است. پیامهای نبوی او سرنوشت اسرائیل و تقریباً تمام ملل اطراف در خاورمیانه و همچنین سرنوشت ملل در سایر مناطق زمین را آشکار کرد.
بیست و پانصد سال گذشت. در پرتو تاریخ، اکنون امکان ارزیابی عینی وجود دارد. در طول تمام قرون میانی، سرنوشت هر یک از آن ملتها دقیقاً همان مسیری را دنبال کرده است که ارمیا پیشگویی کرده بود. هر چه بیشتر تاریخ های بعدی آنها را با پیشگویی های ارمیا مقایسه کنیم، دقیقاً مطابقت آنها را پیدا می کنیم. بنابراین ارمیا در واقع «بر آن امتها و پادشاهیها مستقر شد» و با پیشگوییهایی که بیان کرد، داور واقعی سرنوشت آنها شد.
اساس چنین اقتدار عظیمی چه بود؟ پاسخ در ارمیا یافت می شود: “و خداوند به من گفت: اینک من سخنان خود را در دهان تو گذاشتم.” اقتدار در کلام خدا نهفته بود که به ارمیا داده شد. زیرا سخنانی که ارمیا به زبان آورد مال او نبود، بلکه سخنانی بود که خدا به او داده بود. حرفه ارمیا اصلی را نشان می دهد که به طور کامل در عهد جدید آشکار شده است: هر مسیحی دارای تابعیت دوگانه است. او با ولادت طبیعی شهروند یک ملت زمینی است و تابع همه احکام و الزامات حکومت قانونی ملت خود است.
اما با تولد مجدد روحانی، از طریق ایمان به مسیح، او شهروند ملکوت آسمانی خدا نیز هست. این اساس بیانیه پولس است که قبلاً در فصل قبل به آن اشاره شد: “ما… شهروندان آسمان هستیم.
ابطال طلسم نعل اسب : مسیحی به عنوان یک شهروند بهشتی تابع قوانین ملکوت آسمانی است، اما او همچنین حق دارد در اقتدار آن سهیم باشد. این پادشاهی است که داوود در مزمور از آن سخن گفته است: “خداوند تخت خود را در آسمانها آماده کرده است و پادشاهی او بر همه حکمرانی می کند.