دعا برای گشایش کار
دعا برای گشایش کار | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا برای گشایش کار را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا برای گشایش کار را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دعا برای گشایش کار : همه ادیان اسرار خود را دارند.در واقع، یک راز جزمی کاملاً پوچ است که حقیقتی والا را در خود پنهان می کند، که به خودی خود برای هوش معمولی توده های خام کاملاً غیرقابل درک است. تودهها آن را در این مبدل بر روی اعتماد و ایمان میپذیرند، بیآنکه به خود اجازه دهند با پوچ بودن آن، که برایشان قابل لمس است، گمراه شوند. و بدین وسیله تا جایی که بتوانند در اصل موضوع شرکت می کنند. ممکن است به عنوان توضیح اضافه کنم که استفاده از رمز و راز حتی در فلسفه نیز تلاش شده است.
دعا خدا در همه جا مرکز است و هیچ کجا پیرامون. همچنین واقعاً گفته است. می توان فراتر رفت و ادعا کرد که در ادیان همه چیز واقعاً راز است. زیرا کاملاً غیرممکن است که حقیقت را به صورت حسی به انبوهی از نظر خامی آن منتقل کنیم. تنها بازتابی اسطوره ای و تمثیلی از آن است که می تواند به سهم خود بیفتد و آن را روشن کند. حقیقت برهنه نباید در مقابل چشمان مبتذل کفرآمیز ظاهر شود.
دعا برای گشایش کار
دعا برای گشایش کار : در اینجا شرارت لاعلاج، شر دائمی نهفته است. و از این رو دین همیشه در تضاد است و همیشه با تلاش آزادانه و شریف برای رسیدن به حقیقت محض خواهد بود. پاک کردن. در واقع، نه. مراقبت های لازم برای جلوگیری از آن انجام شده است. اگر ممکن است دین دقیقاً ماهیت تمثیلی آن را نپذیرد، به هر حال به اندازه کافی به آن اشاره می کند. فیل. و از چه طریق این کار را انجام می دهد؟ پاک کردن. در اسرار آن. رمز و راز در انتها تنها تکنیک پایانی الهیاتی برای تمثیل دینی است.
فقط می تواند در مقابل آنها با حجاب ظاهر شود. و به همین دلیل است که بی انصافی است که از دینی بخواهیم که در حسب حسی صادق باشد، و آن هم به صورت گذرا. عقل گرایان و فراطبیعت گرایان امروزی بسیار پوچ هستند. هر دوی آنها با این فرض شروع که دین باید حقیقت باشد. و در حالی که اولی ثابت می کند که اینطور نیست، دومی سرسختانه معتقد است که هست. یا بهتر است بگوییم که اولی تمثیل را به گونهای برش داده و لباس میپوشاند که میتواند در درست باشد.
اما در آن صورت به یک عوامانه تبدیل میشود. دومیها میخواهند، بدون پوشش بیشتر، این را حفظ کنند که در درست است، که، همانطور که باید بدانند، فقط میتواند توسط تفتیش عقاید و سهام اجرا شود. در حالی که در واقعیت، اسطوره و تمثیل عناصر اساسی دین هستند، اما تحت این شرط ضروری (به دلیل محدودیت های فکری توده های بزرگ) که رضایت کافی برای برآوردن آن نیازهای متافیزیکی بشر را که ریشه کن نشدنی است، تامین کند، و این امر مستلزم آن است.
جایگاه حقیقت ناب فلسفی که بی نهایت دشوار است و شاید هرگز دست یافتنی نباشد. فیل. بله، تقریباً به همان روشی که یک پایه چوبی جای پای طبیعی را می گیرد. آنچه را که می خواهد تأمین می کند، خدمات بسیار ضعیفی برای آن انجام می دهد، و ادعا می کند که به عنوان یک پای طبیعی در نظر گرفته می شود، و کم و بیش هوشمندانه در کنار هم قرار می گیرد.
دعا برای گشایش کار : اما تفاوت وجود دارد، زیرا قاعدتاً پای طبیعی قبل از پای چوبی وجود داشته است، در حالی که دین در همه جا شروع به فلسفه کرده است. پاک کردن. که ممکن است؛ اما یک پایه چوبی برای کسانی که پای طبیعی ندارند ارزش زیادی دارد. شما باید در نظر داشته باشید که الزامات متافیزیکی انسان مطلقاً ارضای خود را می طلبد. زیرا افق افکار او باید مشخص باشد و نامحدود بماند. مرد، قاعدتاً به دلیل سنجیدن دلایل، و تشخیص درست و نادرست، توانایی قضاوت ندارد.
علاوه بر این، کاری که طبیعت و الزامات او بر او تحمیل میکند، زمانی را برای تحقیقاتی از این دست، یا آموزشهایی که آنها پیشفرض میکنند، باقی نمیگذارد. بنابراین تصور اینکه او با دلایل متقاعد شود کاملاً دور از ذهن است. جز ایمان و اقتدار چیزی برای او باقی نمی ماند. حتی اگر یک فلسفه واقعاً واقعی جای دین را می گرفت، حداقل نه دهم مردم آن را فقط بر اساس مرجعیت می پذیرفتند.
تا دوباره موضوع اعتقادی باشد. زیرا افلاطون همیشه خوب خواهد ماند.اما اقتدار تنها به واسطه زمان و شرایط ایجاد میشود، به طوری که نمیتوانیم آن را به چیزی که تنها دلیلی برای ستایش دارد عطا کنیم. بر این اساس، ما باید آن را فقط به آنچه در طول تاریخ به آن دست یافته است، اعطا کنیم، حتی اگر فقط حقیقتی باشد که به صورت تمثیلی نمایش داده شده است.
این نوع حقیقت، که توسط اقتدار پشتیبانی می شود، مستقیماً به خلق و خوی اساساً متافیزیکی انسان متوسل می شود – یعنی نیاز او به نظریه ای در مورد معمای هستی، که خود را بر سر او می اندازد، و از آگاهی ناشی می شود که در پس امور فیزیکی در جهان باید چیزی متافیزیکی و غیرقابل تغییر باشد که به عنوان شالوده تغییر دائمی عمل می کند.
دعا برای گشایش کار : همچنین به اراده، ترس و امید فانیانی که در نیاز دائمی زندگی می کنند متوسل می شود. دین به آنها خدایان، شیاطینی می دهد که آنها را فرا می خوانند، دلجویی می کنند، و آشتی می دهند. در نهایت، به آگاهی اخلاقی آنها که انکارناپذیر وجود دارد متوسل می شود و آن اصالت و حمایت از بیرون را به آن می بخشد – پشتوانه ای که بدون آن به راحتی نمی تواند خود را در مبارزه با این همه وسوسه حفظ کند.
دقیقاً از این سو است که دین در غم های بی شمار و بزرگ زندگی منبعی تمام نشدنی از تسلی و آسایش می دهد، آسایشی که انسان را در مرگ رها نمی کند، بلکه کارایی کامل خود را آشکار می کند. پس این دین مانند کسی است که دست یک نابینا را گرفته و او را هدایت می کند، زیرا او نمی بیند. تنها چیزی که فرد نابینا می خواهد این است که به هدف خود برسد، نه این که همه چیز را در حالی که راه می رود ببیند.