شکستن طلسم فرد
شکستن طلسم فرد | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت شکستن طلسم فرد را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با شکستن طلسم فرد را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
شکستن طلسم فرد : مردم می توانند با آنها دعا کنند و باور کنند که شفا یافته اند. اما اگر به این باور ادامه دهند که به آنفولانزا مبتلا خواهند شد، همچنان به آنفولانزا مبتلا خواهند شد.
طلسم گفت شما می توانید آنچه را که برای آن باور دارید داشته باشید. شما می توانید درست باور کنید، پس این کار را انجام دهید. این باور درست و اقرار درست در این زمینه دعاست که نتیجه می دهد.
شکستن طلسم فرد
شکستن طلسم فرد : ما می توانیم باور کنیم که خدا صدای ما را می شنود و وقتی دعا می کنیم دریافت می کنیم. شماره سه: اگر در برابر هر کاری باید ببخشید و چون به دعا ایستادید، اگر برعلیه کسی چیزی دارید ببخشید تا پدر شما نیز که در آسمان است خطاهای شما را بیامرزد.
این وزیر ناراحت بود زیرا برخی از افراد کلیسای سابق او نمی خواستند او کشیش آنها باشد. او تلخ شده بود زیرا بخشی از جماعتش کلیسایش را ترک کرده بودند و کلیسای دیگری راه اندازی کرده بودند. و تلخی او را از نظر روحی و جسمی آزار می داد این نقطه شماره سه است. سومین چیز مهم در دعا این است که اگر مخالفی دارید ببخشید. دعا کارساز نخواهد بود مگر اینکه قلبی بخشنده داشته باشید.
مرقس ۱۱:۲۵ میگوید: “وقتی به دعا ایستادهاید، ببخشید، اگر بر ضد کسی چیزی دارید ببخشید. اما اگر شما نبخشید، پدر شما نیز که در آسمان است تقصیرات شما را نخواهد بخشید. شخصی یک بار به من گفت که دعاهایش مستجاب شده است، اما باز هم چیزهایی در دلش علیه مردم وجود دارد. به او گفتم که او دروغگو است.
من به او گفتم که اگر بتواند دعا کند و با نابخشودگی در قلبش نتیجه بگیرد، عیسی دروغ گفته است. اما من باور دارم که این مرد قبل از اینکه عیسی دروغ گفته باشد، دروغ گفته است. به او گفتم که ممکن است اتفاقات خوبی افتاده باشد، اما این دعای او نبود که باعث شد. آنها احتمالاً چیزهای طبیعی بودند که به هر حال ممکن بود اتفاق بیفتند.
هیچ کس نمی تواند زندگی دعایی مؤثری داشته باشد و چیزی در دل خود نسبت به دیگری داشته باشد. شما نمی توانید در دل خود انتقام داشته باشید و نمی توانید در دل خود نفرت داشته باشید. شما نمی توانید آن روحیه قدیمی “به یک اندازه” را داشته باشید و به پیشرفت خود ادامه دهید. و شما مسئول زندگی آن شخص دیگر نیستید.
شما مسئول زندگی خود هستید به عبارت دیگر، قلب دیگری و آنچه در آن است نمی تواند مانع شما شود، اما آنچه در دل دارید در برابر دیگری می تواند مانع شما شود و خواهد بود.
شکستن طلسم فرد : این بدان معناست که هرگونه کینه یا بدخواهی به هیچ وجه مانع ایمان شما خواهد شد. شما باید از قلب خود محافظت کنید، باید مراقب انسان درونی خود با تمام کوشش باشید (مثل ۴:۲۳).
اجازه ندهید ریشه ای از تلخی، ذره ای حسادت، یا ذره ای انتقام وارد قلب شما شود. زندگی معنوی شما را ویران خواهد کرد. این زندگی نماز شما را متوقف می کند. ایمان شما را خدشه دار می کند. در نهایت شما را غرق خواهد کرد. من واعظانی را میشناسم که سعی کردهام به آنها کمک کنم و اجازه دادهاند که تلخی در قلبشان نفوذ کند.
گاهی اوقات این کار نسبت به یکی از هموزیران بود و به قیمت وزارتشان تمام میشد. برای برخی از آنها به قیمت جان آنها تمام شد. اصلاً در ذهن من شکی نیست که اگر تلخی به دلشان راه نمیداد امروز زنده بودند. من فقط اجازه نمی دهم هیچ بیماری به من وارد شود. من نمی گذارم هیچ چیز بدی به قلبم وارد شود. من مردان و واعظی را میشناسم که به خاطر این که نمیبخشیدند، رنج میبردند و تلخ میشدند.
برخی از آنها واعظان انجیل کامل بودند که به دلیل عدم بخشش نتوانستند خدمت خود را با موفقیت انجام دهند. برخی از آنها از نظر جسمی بسیار رنج بردند و هرگز به دلیل تلخی و نابخشودگی شفا نگرفتند. این وزرا وقتی تلخ شدند دچار بیماری جسمی شدند. و آنها بدون اینکه بتوانند شفای خود را دریافت کنند، زندگی می کنند و می میرند، و با این حال این خدا نبود که آنها را عذاب داده است.
این اراده کامل خداست که آنها شفا پیدا کنند. پس چشم خود را به عیسی نگه دارید. او شفا دهنده است من در همین راستا با یکی از وزیران همکار صحبت کردم و از ته دل می دانستم که او چه مشکلی دارد. پس از اختلاف در کلیسایش، او آنجا را ترک کرد و مرد دیگری سرپرستی او را بر عهده گرفت. بعد از یک سال یا بیشتر کشیش جدید رفت و دوستم می خواست برای کشیش کلیسا برگردد.
حدود نیمی از مردم خواهان بازگشت او بودند و نیمی دیگر نخواستند. سرانجام آن نیمه ای که نمی خواستند او به عنوان کشیش بازگردد، به آن سوی شهر رفتند. یک ساختمان فروشگاه اجاره کردند و کلیسای دیگری راه اندازی کردند. این کشیش با من صحبت می کرد و بسیار تلخ بود زیرا این افراد رفته بودند و کلیسای دیگری راه اندازی کرده بودند.
او حتی از رهبران آن جنبش عصبانی بود، زیرا آنها به این افراد اجازه انجام این کار را دادند، اگرچه کلیسای جدید چندین مایل با کلیسای او فاصله داشت و واقعاً به یک اثر جدید در آنجا نیاز بود. این کشیش فقط درباره همه اینها غر می زد و هیاهو می کرد. او در آن زمان خیلی بزرگتر از من بود و میخواستم به او بگویم که قرار است بیماری را برای خودش به ارمغان بیاورد.
اما به دلیل اختلاف سنی ما احساس آزادی نکردم در این مورد با او صحبت کنم. آن شخص تقریباً از آن زمان بیمار بوده است. روح خدا به من گفت که اگر این تلخی را از او بیرون نبرد.
شکستن طلسم فرد : همچنان بیمار خواهد بود. او دچار زخم معده شد و از آن زمان تا کنون و همچنین بیماری های دیگر به آن مبتلا شده است. می دانستم که این تلخی روحیه او بود که باعث همه اینها شد و می دانستم که زندگی او را مخدوش می کند.