شکستن طلسم کار
شکستن طلسم کار | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت شکستن طلسم کار را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با شکستن طلسم کار را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
شکستن طلسم کار : من به سادگی نمی توانم ارزش دعای زبانی را دست بالا بگیرم. به عنوان مثال، من سال ها دور از خانه سفر کرده ام. و بارها و بارها، اگر در خانه اتفاقی می افتاد که لازم بود از آن آگاه باشم.
طلسم القدس فوراً مرا در روح من آگاه می کرد. شب از خواب بیدار می شدم و چیزی در درونم می گفت: “یه چیزی درست نیست. یکی از اعضای خانواده مشکل دارد. یک چیزی اشتباه است.
شکستن طلسم کار
شکستن طلسم کار : بلافاصله به روح القدس می گویم من به روح القدس دعا نمی کنم. اما او یک شخص است، یک شخصیت الهی، و او در درون من است، و من با او صحبت می کنم.
چه اشکالی دارد، اما تو همه چیز را می دانی، تو به عنوان یاور من در من هستی، به من کمک کن تا در مورد این وضعیت یا موقعیت آن طور که باید دعا شود، دعا کنم.» سپس نماز را به زبان شروع می کردم. من به زبانها دعا می کردم. من شش ساعت نماز را به زبان خوانده ام. بارها او به من اطلاع می دهد که در مورد چه چیزی دعا می کنم و دعای من را در روحم اجابت می کند.
چه او پاسخ را همان موقع به من نشان دهد یا نه، در عرض چند روز می بینم که اوضاع خوب پیش می رود. ما میتوانیم با دعای ماوراء طبیعی به زبان برای خدا کار کنیم. من پنجاه درصد نمازم را به زبان می خوانم. به عنوان مثال، اگر پسر یا دختر من یا اعضای خانواده آنها مشکلی داشته باشند، ممکن است ندانم مشکل چیست.
من به خداوند خواهم گفت که نمی دانم آن طور که باید برای چه دعا کنم، اما به روح القدس می اندیشم که به من کمک کند. گاهی اوقات برای فرزندانم یک ساعت به زبان دعا می کنم. گاهی مکاشفه ای دارم یا خدا جوابش را به من نشان می دهد. او دقیقاً به من نشان خواهد داد که چه کار کنم. اما چه در مورد وضعیتی که در مورد آن دعا میکنید.
وحی دارید یا نه، فقط به دعا به زبان ادامه دهید زیرا روحالقدس میداند و او با شما در برابر مشکل مقابله میکند. این نوع دعا کار را انجام می دهد در حالی که هیچ چیز دیگری انجام نمی دهد. دوستی که از بچگی می شناختمش وقتی بزرگ شد وزیر شد. وقتی در اوایل بیست سالگی بود، یک شب برای موعظه رفت و در راه بازگشت به خانه، یکی از هموطنان که با ماشینش در سرتاسر بزرگراه مشغول بافتنی بود، به ماشین این وزیر برخورد کرد.
در این زمان وزیر جوان و همسرش با پدر وزیر که کشیش بود زندگی می کردند. پدر از بیمارستان تماس گرفت و به او گفتند که پسرش در یک ماشین خراب شده است. وقتی پدر به آنجا رسید، پزشکان به او گفتند که گردن و کمر پسرش شکسته است و او از کمر به پایین فلج شده و بیهوش است. دکتر گفت وزیر جوان همیشه تا حدی فلج می شود و آنها شک داشتند که آیا او هرگز بهبود زیادی پیدا کند.
در واقع، پزشکان نمی توانند بفهمند که چرا او نمرده است. او را در یک گچ تمام بدن قرار دادند. گردن و کمرش شکسته بود و بیهوش بود. پدر تمام شب را کنار بالین پسرش ماند. در یک نقطه، پسرش به طور موقت به هوش آمده بود، اما دوباره بیهوش شده بود. شب بعد وقتی پدر به بیمارستان رفت، مرد جوان هنوز بیهوش بود. پدر به پرستاران گفت که می خواهد بماند و بر بالین پسرش نماز بخواند.
وزیر جوان همان شب برای مدتی دوباره به هوش آمد. پدر به پسرش گفت اگر میفهمد به او چه میگوید چشمهایش را پلک بزن، بنابراین پسر چشمهایش را پلک زد.
شکستن طلسم کار : سپس مرد جوان دوباره بیهوش شد. پدر کنار بالینش ماند و نماز خواند. از ساعت ۸ شب شروع به خواندن نماز کرد. ساعت نیمه شب پدر همچنان مشغول خواندن نماز به زبان بود.
او شنید که پرستار وارد شد، اما هرگز چشمانش را باز نکرد. او فقط به دعا ادامه داد. حدود ده ساعت نماز را به زبان خواند. صبح زود روز بعد، حدود ساعت پدر برخاست و نزد پسرش رفت. دید که پسرش با چشمان باز آنجا دراز کشیده است. او از پسرش پرسید که آیا می تواند او را بشنود و پسرش صحبت کرد و گفت که می تواند. مرد جوان به پدر گفت که حالش خوب است و خدا او را شفا داده است.
مرد جوان شروع به تکان دادن انگشتان دست و پا کرد. او در تمام بدنش احساس داشت. پرستار و دکتر وارد شدند و هر دو گفتند واقعا شگفت انگیز است. این یک معجزه بود! وزیر جوان به آنها گفت که خدا او را شفا داده است و از دکتر می خواهد که گچ را بردارید. او به دکتر گفت که متوجه خواهد شد که دو شکستگی در پشت و گردنش بهبود یافته و حالش خوب است.
پس از متقاعد کردن بسیار، دکتر وزیر جوان را گرفت و از ستون فقرات او عکسبرداری کرد. دکتر برگشت و گفت باورم نمیشه! او حتی نتوانست جایی که کمرش شکسته است را پیدا کند. خدا درستش کرده بود که مثل قبل عادی شده بود! دکتر دوباره اشعه ایکس را بررسی کرد و هنوز چیزی پیدا نکرد. بنابراین آنها مرد جوان را یکی دو روز در بیمارستان بستری کردند و مدام او را چک کردند.
به او گفتند برای مدتی گردنبند ببند، اما او به خانه رفت و آن را درآورد. سالها بعد این مرد هنوز خوب بود. او سال هاست که به موعظه انجیل می پردازد. کلیسا در مورد آن دعا کرده بود. اما پدر وقتی شروع به دعا در روح کرد، کار را انجام داد. او از روح القدس کمک گرفت. قدرت خود را در نماز با خواندن به زبان های دیگر صد در صد افزایش می دهید!
بارها ساعتها به زبانها نماز خوانده ام و در این مدت زبانها تغییر کرده و به دهها زبان یا زبان مختلف صحبت کرده ام. خیلی وقت ها که زبان ها عوض می شد، خدا اجازه می داد آدم های خارجی را ببینم.
شکستن طلسم کار : خانه ها و ساختمان های خارجی را می دیدم. آن رؤیا در تمام مدتی که به زبانها دعا می کردم در برابر من باقی می ماند. نمی دانستم به چه زبانی نماز می خوانم، اما می دانستم که برای آن افراد خارجی به زبان مادری شان دعا می کنم.