باطل کردن طلسم جدایی و طلاق
باطل کردن طلسم جدایی و طلاق | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت باطل کردن طلسم جدایی و طلاق را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با باطل کردن طلسم جدایی و طلاق را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
باطل کردن طلسم جدایی و طلاق : با قطعنامه کل سنای ایالات متحده درخواست شد. اعتقادات عمیق و متفق القول مردانی در این سطح را چگونه ارزیابی کنیم؟ آیا آنها را به عنوان نامربوط یا قدیمی رد کنیم؟ انجام این کار صرفاً نشانه تعصب بی دلیل خواهد بود.
طلسم ما موظفیم که به این اعلامیه و مسائلی که در آن مطرح می شود صادقانه و دقیق توجه کنیم. آیا قدرت الهی وجود دارد که بر سرنوشت ملت ها مسلط باشد؟
باطل کردن طلسم جدایی و طلاق
باطل کردن طلسم جدایی و طلاق : آیا می توان این قدرت را به طور مؤثر با نماز و روزه درخواست کرد؟ این کتاب به بررسی این سؤالات اختصاص دارد. پاسخ از چهار منبع اصلی ارائه خواهد شد: اول، آموزش کتاب مقدس.
او عملکرد ما را بر روی زمین با نمک مقایسه می کند. معنای او زمانی روشن می شود که دو کاربرد آشنای نمک را در رابطه با غذا در نظر بگیریم. اول از همه، نمک طعم می دهد. غذایی که به خودی خود غیر اشتها آور است، با چاشنی نمک خوشمزه و قابل قبول می شود. در ایوب ۶: ۶، این به شکل یک سؤال بلاغی مطرح شده است: “آیا می توان چیزهای ناخوشایند را بدون نمک خورد؟”
وجود نمک است که تفاوت را ایجاد می کند و باعث می شود از غذایی لذت ببریم که در غیر این صورت از خوردن آن امتناع می کردیم. به عنوان مسیحیان، وظیفه ما طعم دادن به زمین است. کسی که از این طعم لذت می برد خداست. حضور ما زمین را مقبول خداوند می کند. حضور ما زمین را مشمول رحمت خدا می کند. بدون ما هیچ چیزی وجود نخواهد داشت که زمین را مورد قبول خداوند قرار دهد.
اما از آنجایی که ما اینجا هستیم، خداوند به جای خشم و قضاوت، با زمین به لطف و رحمت برخورد می کند. این حضور ماست که تفاوت را رقم می زند. این اصل به وضوح در شرح شفاعت ابراهیم از طرف سدوم، همانطور که در پیدایش ۱۸:۱۶-۳۳ ثبت شده است، نشان داده شده است. خداوند به ابراهیم گفته بود که او در تاریخ خود را از طریق دعا و روزه به سوی سدوم شکل می دهد تا ببیند آیا شرارت آن شهر به نقطه ای رسیده است که دیگر نمی توان از قضاوت جلوگیری کرد.
سپس ابراهیم با خداوند در راه سدوم قدم زد و با او در مورد اصول داوری خود استدلال کرد. اول، ابراهیم یک اصل را پایه گذاری کرد که مبنای همه موارد زیر است. هرگز اراده خدا این نیست که حکم شریران بر عادلان بیاید. «آیا نیکوکاران را نیز با بدکاران هلاک میکنی؟» (آیه ۲۳) ابراهیم پرسید. «از تو دوری کن که به این طریق عمل کنی، عادل را با شریر بکشی، و عادل مانند شریر باشد، که از تو دور باشد.
آیا قاضی تمام زمین درست نخواهد کرد؟» (آیه ۲۵). خداوند در گفتگوی بعدی روشن کرد که او اصل بیان شده توسط ابراهیم را پذیرفت. چقدر مهم است که همه مؤمنان این را بفهمند! اگر ما با ایمان به مسیح عادل شدهایم. و اگر زندگیهایی را پیش ببریم که واقعاً ایمان ما را بیان میکند، آنگاه اراده خدا این نیست که در قضاوتهایی که او بر شریران میآورد مشمول باشیم. متأسفانه، مسیحیان اغلب این را درک نمیکنند.
زیرا نمیتوانند بین دو موقعیت که در ظاهر ممکن است شبیه به هم به نظر برسند، اما در واقعیت ماهیت و علت کاملاً متفاوت هستند، تمایز قائل نمیشوند. از یک سو، آزار و اذیت به خاطر عدالت وجود دارد. از سوی دیگر، قضاوت خداوند بر ستمکاران است. تفاوت بین این دو موقعیت با گزارههای متضاد زیر آشکار میشود: آزار و اذیت شریر بر صالحان میآید. اما داوری از جانب خدای عادل بر شریر است.
بنابراین، آزار و شکنجه برای عدالت و قضاوت برای شرارت در منشأ، اهداف و نتایجشان با یکدیگر مخالف هستند. کتاب مقدس هشدار می دهد که مسیحیان باید انتظار آزار و اذیت را داشته باشند. در موعظه روی کوه، عیسی به شاگردان خود گفت: “خوشا به حال کسانی که به خاطر عدالت مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، زیرا ملکوت آسمان از آن آنهاست.
خوشا به حال شما وقتی که مردم شما را دشنام دهند و آزار دهند و بگویند. به خاطر من هر نوع شرارتی که بر شما می شود به دروغ!» (متی ۵:۱۰-۱۱). به همین ترتیب، پولس به تیموتائوس نوشت: “بله، و همه کسانی که در مسیح عیسی خداپسندانه زندگی خواهند کرد، آزار خواهند دید.
باطل کردن طلسم جدایی و طلاق : بنابراین مسیحیان باید برای تحمل آزار و اذیت به خاطر ایمان و شیوه زندگی خود آماده باشند و حتی این را یک امتیاز بشمارند. با این حال، به همین ترتیب، مسیحیان هرگز نباید در قضاوت های خدا بر شریر قرار گیرند.
این اصل بارها در کتاب مقدس بیان شده است. در اول قرنتیان ۱۱:۳۲، پولس به هم ایمانان خود نوشت، و گفت: “اما هنگامی که ما [مسیحیان] داوری می شویم، از جانب خداوند تنبیه می شویم تا با جهان محکوم نشویم. این نشان می دهد که بین رفتار خداوند با مؤمنان و رفتار او با دنیا تفاوت وجود دارد. به عنوان مؤمنان، ممکن است انتظار داشته باشیم که تنبیه خدا را تجربه کنیم. اگر تسلیم عذاب شویم و زندگی خود را سامان دهیم.
مشمول قضاوت هایی که بر کافران و یا به طور کلی دنیا می آید، نیستیم. هدف خدا از تنبیه ما به عنوان مؤمنان این است که ما را از قضاوت او بر کافران حفظ کند. در مزمور ۹۱: ۷-۸، مزمورنویس این وعده را به مؤمن داد: “هزار نفر به پهلوی تو خواهند افتاد و ده هزار نفر در دست راست تو، اما به تو نزدیک نخواهد شد. فقط با چشمان خود خواهی دید و پاداش ستمکاران را ببین.»
در اینجا دوباره اصل دیده می شود. هر قضاوتی که به عنوان «پاداش بدکاران» (آنچه شریران عادلانه سزاوار آن هستند) هرگز نباید بر گردن صالحان بیفتد. مهم نیست که خدا به هر طرف ستمکار را بزند، صالحان در میان آن همه آسیبی نخواهند دید.
باطل کردن طلسم جدایی و طلاق : ثبت شده است که خداوند ده حکم با شدت روزافزون را بر مصریان آورد، زیرا آنها از گوش دادن به پیامبرانش موسی و هارون خودداری کردند.