باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب
باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب : در جهان روح دجال است که در جهت ظهور خود دجال کار می کند. در شاگردان مسیح روح القدس است که مانع ظهور دجال می شود. بنابراین، شاگردانی که توسط روح القدس ساکن هستند.
طلسم یک مانع عمل می کنند و اوج بی قانونی و ظهور نهایی دجال را مهار می کنند. تنها زمانی که روح القدس، همراه با بدن کامل شاگردان مسیح، از زمین خارج شود، نیروهای بی قانونی قادر خواهند بود بدون هیچ محدودیتی تا اوج اهداف خود در دجال پیش بروند.
باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب
باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب : در همین حال، این امتیاز و مسئولیت شاگردان مسیح است که با قدرت روح القدس بر نیروهای دجال “غلبه” کرده و آنها را تحت کنترل خود نگه دارند. عواقب شکست، پس ما که شاگردان مسیح هستیم.
به عنوان نمک زمین، دو مسئولیت اصلی داریم. اول، با حضور خود، زمین را به فیض و رحمت مستمر خدا می سپاریم. دوم، با قدرت روحالقدس در درون خود، نیروهای فساد و بیقانونی را تا زمان مقرر خدا تحت کنترل خود قرار میدهیم. در انجام این مسئولیت ها، کلیسا به عنوان مانعی در برابر تحقق آرزوی عالی شیطان، یعنی به دست آوردن تسلط بر کل زمین، می ایستد. این توضیح میدهد که چرا پولس در دوم تسالونیکیان ۲: ۳ گفت که باید «اول [پیش از آنکه] آن مرد گناهکار [دجال] آشکار شود، باید سقوط کرد».
کلمه که تاریخ را از طریق دعا و روزه شکل می دهد که به “سقوط” ترجمه شده است، به معنای واقعی کلمه “ارتداد” است – یعنی دور شدن از ایمان. تا زمانی که کلیسا در ایمان خود استوار و سازش ناپذیر بایستد. این قدرت را دارد که جلوه نهایی دجال را متوقف کند. خود شیطان این را کاملاً درک می کند، و بنابراین هدف اصلی او تضعیف ایمان و عدالت کلیسا است.
هنگامی که او به این هدف دست یافت، مانع از اهدافش برداشته می شود و راه برای او باز می شود تا هم کنترل معنوی و هم سیاسی بر کل زمین را به دست آورد. فرض کنید که شیطان به این دلیل موفق می شود که ما به عنوان مسیحی در انجام مسئولیت های خود کوتاهی می کنیم. بعدش چی شد؟ خود عیسی به ما پاسخ داد.
ما تبدیل به نمکی می شویم که طعم خود را از دست داده است. او به ما درباره سرنوشتی که در انتظار چنین نمک بیطعمی است هشدار داد: «از این پس هیچ سودی ندارد. جز رانده شدن و پایمال شدن زیر پای مردم» (متی ۵:۱۳). “بیمصرف”! این واقعاً محکومیت شدیدی است. چه چیزی در پی می آید؟ ما «اخراج شدهایم» یا توسط خدا طرد شدهایم.
سپس ما “زیر پای مردان زیر پا گذاشته می شویم.” انسان ها ابزار داوری خدا در کلیسایی مرتد و بی نمک می شوند. اگر ما در کلیسا نتوانیم نیروهای شرارت را مهار کنیم، قضاوت ما باید به همان نیروها واگذار شود. آلترناتیوهایی که با ما روبرو هستند به وضوح توسط پولس در رومیان ارائه شده است: “بر شر مغلوب نشوید، بلکه بر شر با نیکی غلبه کنید” (رومیان ۱۲:۲۱). تنها دو انتخاب وجود دارد.
یا غلبه کردن یا غلبه بر. هیچ راه میانه ای، هیچ دوره سومی برای ما باز نیست. ما ممکن است از خیری که خداوند در اختیارمان قرار داده است برای غلبه بر شری که با ما روبروست استفاده کنیم. با این حال، اگر ما موفق به انجام این کار نشویم، آن شیطان نیز به نوبه خود بر ما غلبه خواهد کرد. این پیام برای کسانی از ما که در سرزمینهایی زندگی میکنیم که هنوز از آزادی اعلام و عمل به ایمان مسیحیمان برخورداریم، با فوریت خاص اعمال میشود.
امروزه در بسیاری از کشورها، مسیحیان این آزادی را از دست داده اند. در عین حال، تکثیر میلیونها نفر در آن سرزمینها به طور سیستماتیک به نفرت و تحقیر مسیحیت و هر آنچه که آن را نشان میدهد، تلقین شده است. برای مردمی که به این ترتیب تلقین شدهاند، هیچ رضایتی بالاتر از زیر پا گذاشتن مسیحیان که قبلاً زیر یوغ آنها نبودهاند، وجود ندارد. اگر به هشدار عیسی توجه کنیم و وظایف خود را به عنوان نمک در زمین انجام دهیم، قدرت جلوگیری از این امر را خواهیم داشت.
اما اگر نمک زمین از مسئولیت های خود کوتاهی کنیم و قضاوت بعدی را تحمل کنیم، تلخ ترین بازتاب همه این خواهد بود: هرگز نباید اتفاق می افتاد! فصل دوم ۲. پادشاهی کاهنان به ما – قوم مؤمن او بر روی زمین – قدرتی داده است که به وسیله آن می توانیم سرنوشت ملت ها و ملت ها را تعیین کنیم. دولت ها. او از ما انتظار دارد که از اقتدار خود هم برای جلال او و هم به نفع خود استفاده کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم، پاسخگوی عواقب آن هستیم. این پیام کتاب مقدس است که هم بر اساس دستور و هم بر اساس الگو آشکار شده است.
این توسط تجربه شخصی بسیاری از مؤمنان تأیید شده است و در صفحات تاریخ کل ملل نوشته شده است. در فصلهای بعدی، نمونههای خاصی از این موضوع را بررسی خواهیم کرد که برگرفته از رویدادهای تاریخ اخیر جهان و همچنین از سالنامههای تاریخ آمریکاست.
باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب : اما ابتدا در این فصل به بررسی مبانی کتاب مقدس این مقام می پردازیم. یک مثال برجسته در سیره ارمیا نبی ارائه شده است.
در ده آیه ابتدایی فصل اول ارمیا، خدا اعلام کرد که ارمیا را به عنوان «نبی برای امتها» جدا کرده است (۱: ۵). ارمیا در پاسخ به ناتوانی خود در انجام این نقش اعتراض کرد و گفت: “من نمی توانم صحبت کنم، زیرا من [فقط یک جوان] هستم” (آیه ۶). با این حال، خداوند دعوت خود را با عبارات قویتر تأیید کرد و به پایان رسید: «ببینید، من امروز تو را بر قومها و پادشاهیها قرار دادم تا ریشه کن کنی، و نابود کنی، و نابود کنی، ساختن و کاشتن» (آیه ۱۰).
چه موقعیت والایی برای یک مرد جوان، «قرار گرفتن… بر شکل دهنده تاریخ از طریق اقوام نماز و روزه دار و بر پادشاهی ها». این اقتدار در سطحی بالاتر از نیروهای عادی است که سیاست سکولار را شکل می دهند. برای قضاوت بر اساس ظواهر بیرونی، شغل بعدی ارمیا نشانه کمی از چنین اقتداری داشت. برعکس، پیام او تقریباً در سراسر جهان رد شد و خود او پیوسته در معرض تحقیر و آزار و اذیت قرار گرفت.
چند ماه در زندان به سر می برد و در مقاطع مختلف یا با اعدام یا گرسنگی در آستانه مرگ قرار داشت. با این حال، سیر تاریخ اقتدار ارمیا و پیام او را تأیید کرده است. پیامهای نبوی او سرنوشت اسرائیل و تقریباً تمام ملل اطراف در خاورمیانه و همچنین سرنوشت ملل در سایر مناطق زمین را آشکار کرد.
باطل کردن طلسم با سرکه و قلیاب : بیست و پانصد سال گذشت. در پرتو تاریخ، اکنون امکان ارزیابی عینی وجود دارد. در طول تمام قرون میانی، سرنوشت هر یک از آن ملتها دقیقاً همان مسیری را دنبال کرده است که ارمیا پیشگویی کرده بود.
هر چه بیشتر تاریخ های بعدی آنها را با پیشگویی های ارمیا مقایسه کنیم، دقیقاً مطابقت آنها را پیدا می کنیم. بنابراین ارمیا در واقع «بر آن امتها و پادشاهیها مستقر شد» و با پیشگوییهایی که بیان کرد، داور واقعی سرنوشت آنها شد.