باطل شدن طلسم و دعا
باطل شدن طلسم و دعا | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت باطل شدن طلسم و دعا را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با باطل شدن طلسم و دعا را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
باطل شدن طلسم و دعا : ابراهیم در ادامه گفتگوی خود با خداوند در مورد سدوم، کوشید تا کمترین تعداد افراد عادل را که برای حفظ کل شهر از قضاوت لازم بود، تعیین کند. او با پنجاه شروع کرد. سپس با ترکیبی قابل توجه از احترام و استقامت، راه خود را به ده رساند.
طلسم در نهایت به ابراهیم اطمینان داد که اگر فقط ده شخص عادل را در سدوم بیابد، به خاطر آن ده نفر از تمام شهر صرف نظر خواهد کرد. جمعیت سدوم چقدر بود؟ رسیدن به یک تخمین دقیق دشوار خواهد بود.
باطل شدن طلسم و دعا
باطل شدن طلسم و دعا : با این حال، ارقامی برای برخی دیگر از شهرهای فلسطین باستان وجود دارد که معیاری برای مقایسه ارائه می دهد. در روزگار ابراهیم، دیوارهای اریحا مساحتی در حدود هفت یا هشت جریب را در بر می گرفت.
این امر فضای مسکونی را برای حداقل پنج هزار نفر یا حداکثر ده هزار نفر فراهم می کند. اما جریکو با استانداردهای روز خود شهر بزرگی نبود. بزرگترین شهر آن دوره حزور بود که حدود جریب وسعت داشت و جمعیتی بین چهل تا پنجاه هزار نفر تخمین زده می شد. بعدها، در دوره یوشع، به ما گفته می شود که کل جمعیت عای دوازده هزار نفر بوده است (یوشع ۸:۲۵). به نظر میرسد که گزارش کتاب مقدس نشان میدهد که سدوم در زمان خود شهر مهمتری از عای بوده است.
با در نظر گرفتن این شهرهای دیگر، می توان گفت که جمعیت سدوم در روزگار ابراهیم احتمالاً کمتر از ده هزار نفر نبوده است. خدا به ابراهیم اطمینان داد که ده شخص عادل می توانند با حضور خود شهری حداقل ده هزار نفری را حفظ کنند. این نسبت یک به هزار را نشان می دهد. همان نسبت «یک در میان هزاران» در آورده شده است، و هر دو این قسمت نشان میدهند که «یک» فردی دارای عدالت برجسته است.
در حالی که همه بقیه زیر معیارهای خدا هستند. تمدید این نسبت به طور نامحدود آسان است. وجود ده نفر عادل می تواند جامعه ده هزار نفری را حفظ کند. حضور صد نفر عادل می تواند جامعه صد هزار نفری را حفظ کند. حضور هزار نفر عادل می تواند جامعه یک میلیونی را حفظ کند.
این ارقام خاطره انگیز هستند. آیا کتاب مقدس به ما دلایلی می دهد که باور کنیم، برای مثال، یک چهارم میلیون انسان واقعاً صالح، که به صورت دانه های نمک در سراسر ایالات متحده پراکنده شده اند. برای حفظ کل ملت از قضاوت خدا و تضمین تداوم فیض و فیض او کافی است. رحمت؟ احمقانه است که ادعا کنیم چنین برآوردهایی دقیق است. با این وجود، کتاب مقدس قطعاً این اصل کلی را ایجاد می کند که حضور مؤمنان عادل عامل تعیین کننده در برخورد خدا با یک جامعه است.
برای نشان دادن این اصل، عیسی از استعاره «نمک» استفاده کرد. در دوم قرنتیان، پولس رسول از استعاره متفاوتی برای بیان حقیقت استفاده کرد: “ما سفیران مسیح هستیم.” سفیران چیست؟ آنها افرادی هستند که به عنوان رسمی توسط دولت یک ملت فرستاده می شوند تا نماینده آن دولت در قلمرو کشور دیگری باشند. اقتدار آنها با توانایی های شخصی آنها سنجیده نمی شود.
بنابراین، موقعیت ما بر روی زمین، سفیران نماینده حکومت آسمانی است. ما هیچ اختیاری نداریم که به تنهایی عمل کنیم، اما تا زمانی که به دقت از دستورات حکومت خود اطاعت کنیم.
باطل شدن طلسم و دعا : تمام قدرت و اقتدار بهشت پشت هر کلمه ای است که می گوییم و هر حرکتی که انجام می دهیم. قبل از اینکه یک دولت به دیگری اعلام جنگ کند، اقدام معمول آن برای هشدار نهایی این است که سفرای خود را خارج کند.
در حالی که ما به عنوان سفیران بهشت روی زمین مانده ایم، حضور ما تداوم بردباری و رحمت خداوند نسبت به زمین را تضمین می کند. اما هنگامی که سفیران بهشت در نهایت عقب نشینی کنند. دیگر چیزی برای جلوگیری از ریزش کامل خشم و قضاوت الهی بر زمین باقی نخواهد ماند. این ما را به تأثیر دوم حضور مسیحیان به عنوان «نمک زمین» می رساند. شکل دادن به تاریخ از طریق نماز و روزه نمک مانع فساد می شود دومین کارکرد نمک در رابطه با غذا، مهار فرآیند فساد است.
در روزهای قبل از یخچال مصنوعی، ملوانانی که در سفرهای طولانی گوشت می بردند از نمک به عنوان نگهدارنده استفاده می کردند. روند فساد قبلاً قبل از نمک زدن گوشت در کار بود. نمک زدن فساد را از بین نبرد، اما آن را در طول سفر کنترل کرد، به طوری که ملوانان بتوانند مدت طولانی پس از تبدیل شدن به گوشت، به خوردن گوشت ادامه دهند.
حضور ما بر روی زمین به عنوان شاگردان مسیح مانند نمک موجود در گوشت عمل می کند. روند فساد گناه از قبل در کار است. این امر در هر حوزه ای از فعالیت های انسانی – اخلاقی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی آشکار می شود. ما نمیتوانیم فسادی را که در حال حاضر وجود دارد، از بین ببریم، اما میتوانیم آن را به اندازه کافی کنترل کنیم تا اهداف فیض و رحمت خدا به طور کامل محقق شود.
آن وقت که دیگر نفوذ ما احساس نمی شود، فساد به اوج خود می رسد و نتیجه آن انحطاط کامل خواهد بود. این مثال از قدرت نمک در مهار فساد، تعلیم پولس در دوم تسالونیکیان را توضیح می دهد.
باطل شدن طلسم و دعا : پولس هشدار داد که شرارت انسانی در شخص یک حاکم جهانی که به طور ماوراءطبیعی از قدرت و هدایت خود شیطان برخوردار است به اوج خود خواهد رسید.
در اول یوحنا ۲:۱۸ او را «دجال» می نامند. در مکاشفه او “جانور” نامیده می شود. این حاکم در واقع ادعای خدا بودن خواهد کرد و عبادت جهانی را طلب خواهد کرد.