باطل شدن طلسم کار
باطل شدن طلسم کار | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت باطل شدن طلسم کار را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با باطل شدن طلسم کار را برای شما فراهم کنیم.۲۳ اسفند ۱۴۰۳
باطل شدن طلسم کار : برای نمونه دوم خود از روزه و دعای دسته جمعی، به عزرا می پردازیم: سپس من [عزرا] در آنجا، در کنار نهر آهاوا، روزه ای اعلام کردم تا در پیشگاه خدای خود مصیبت زده شویم تا از او راهی درست برای خود بجوییم.
طلسم برای بچه های کوچکمان و برای همه موجوداتمان. زیرا خجالت میکشیدم که از پادشاه گروهی از سربازان و سواران بخواهم که در راه در برابر دشمن ما را یاری کنند.
باطل شدن طلسم کار
باطل شدن طلسم کار : زیرا به پادشاه گفته بودیم که دست خدای ما بر تمامی کسانی است که او را میجویند. اما قدرت و خشم او بر تمام کسانی است که او را ترک می کنند. پس ما روزه گرفتیم و خدای خود را برای این امر طلب کردیم و او از ما درخواست شد.
روزه رهایی و پیروزی می آورد عزرا کاری کرد که من و شما گاهی انجام می دهیم. او با شهادت به پادشاه، خود را در موقعیتی قرار داد که باید به شهادت خود عمل می کرد. او به پادشاه گفته بود: “ما بندگان خدای زنده هستیم، خدای ما از ما محافظت می کند و همه نیازهای ما را تامین می کند.” کمی بعد، راه برای عزرا باز شد تا گروهی از تبعیدیان بازگشته به اورشلیم را رهبری کند.
آنها مجبور بودند یک سفر طولانی را در کشوری که توسط قبایل وحشی و راهزنان آلوده شده بود انجام دهند. آنها علاوه بر همسران و فرزندان خود، ظروف مقدس معبد را به ارزش صدها هزار دلار همراه داشتند. چه طعمه ای برای راهزنان! این سؤال مطرح شد: چگونه باید از آنها در مسیر بابل به اورشلیم محافظت می شد؟ آیا عزرا باید نزد پادشاه برود و از او اسکورت سربازان و سوارکاران بخواهد؟
بدون شک پادشاه این درخواست را میپذیرفت، اما عزرا از انجام آن شرم داشت، زیرا قبلاً به پادشاه شهادت داده بود که خدای آنها، خدای واقعی و زنده، از کسانی که به او خدمت میکنند محافظت خواهد کرد. در این مرحله، عزرا و تبعیدیان بازگشته تصمیمی حیاتی گرفتند: آنها برای محافظت از خود به سربازان و سوارکاران تکیه نمیکردند، بلکه به قدرت ماوراء طبیعی خدا تکیه نمیکردند.
پذیرش اسکورت از سوی شاه از نظر اخلاقی اشتباهی وجود نداشت، اما بسته به امکانات نفسانی بود. در عوض، با نماز و روزه دسته جمعی، خود را متعهد کردند که تنها از قلمرو معنوی قدرت خدا از آنها کمک و حمایت کنند. عزرا همان رویه یوشافاط را دنبال کرد. او به عنوان پیشوای قوم خدا «اعلام روزه کرد». دلیلی که او برای این کار بیان کرد این بود که «تا خود را در حضور خدای خود مصیبت کنیم تا از او راهی درست برای خود و برای فرزندانمان و برای همه دارایی خود بجوییم.»
در فصل ۶ این کتاب، دیدیم (هم از مزامیر داوود و هم از احکام روز کفاره) که روزه توسط یهودیان به رسمیت شناخته شد و مورد تأیید خداوند قرار گرفت، زیرا به وسیله آن قوم خدا می توانند خود را در برابر او فروتن کنند. و وابستگی کامل آنها به او را تصدیق کنند. عزرا در پایان گفت: پس ما روزه گرفتیم و از خدای خود برای این امر استدعا کردیم و از ما درخواست شد.
نتیجه روزه و دعای دسته جمعی برای عزرا و همراهانش همانقدر تعیین کننده بود که برای یهوشافات و که تاریخ را از طریق نماز و روزه داران یهودا شکل دادند. گروه تبعیدیان بازگشته سفر طولانی و خطرناک خود را در کمال آرامش و امنیت کامل کردند. هیچ مخالفتی از سوی راهزنان یا قبایل وحشی، هیچ تلفات جانی و مالی وجود نداشت.
بنابراین، درسی که یوشافاط نشان داد توسط عزرا بیشتر تأیید شد: پیروزی در قلمرو روحانی مقدم است. باید با استفاده از سلاح های معنوی به دست آید. پس از آن، نتیجه آن در هر حوزه ای از قلمرو طبیعی و مادی آشکار خواهد شد. استر فاجعه را به پیروزی تبدیل می کند سومین مثال ما از روزه و نماز جمعی در فصل چهارم کتاب استر آمده است. در اینجا بزرگترین بحرانی که تا به حال با یهودیان در تمام تاریخ خود تا به امروز مواجه شده است.
حتی از بحران آدولف هیتلر نیز بزرگتر توضیح داده شده است. هیتلر تنها یک سوم یهودیان را در اختیار داشت. امپراتور ایران تمام قوم یهود را در اختیار داشت. فرمانی صادر شد که همه آنها در روز معینی نابود شوند.
باطل شدن طلسم کار : نام مردی که وکیل شیطان علیه یهودیان بود، هامان بود. این داستان باعث به وجود آمدن جشنی شده است که یهودیان آن را پوریم می نامند. پوریم به معنای “زیاد” است.
این عید به این دلیل نامیده می شود که هامان برای تعیین روزی که باید برای نابودی یهودیان تعیین شود، قرعه انداخت. در این مورد، قرعه کشی نوعی فال بود. هامان به دنبال راهنمایی از نیروهای غیبی بود. او به نیروهای معنوی غیبی تکیه کرد تا او را در نابودی یهودیان راهنمایی کنند. این کل درگیری را در سطح معنوی قرار داد. این فقط گوشت در برابر گوشت نبود. این روح علیه روح بود.
از طریق هامان، شیطان در واقع قدرت خود خدا را به چالش می کشید. اگر او در نابودی یهودیان موفق میشد، این امر برای نام خداوند مایه سرزنش ابدی بود. اما هنگامی که فرمان نابودی یهودیان صادر شد، استر و دخترانش این چالش را پذیرفتند. آنها فهمیدند که درگیری در صفحه روحانی بود و پاسخ آنها در همان صفحه بود.
قبول کردند که سه روز شب و روز روزه بگیرند، نه بخورند و نه بیاشامند. آنها با مردخای قرار گذاشتند که همه یهودیان را در شوشان، پایتخت، جمع کند تا در همان مدت با آنها روزه بگیرند. توجه کنید در استر روزه رهایی و پیروزی می آورد ۴:۱۶ که بار دیگر، در ساعت بحران، قوم خدا را می یابیم که «با هم جمع شده اند» درست مانند روزهای یهوشافاط.
بنابراین، همه یهودیان شوشان، همراه با استر و دوشیزگانش، سه روز – هفتاد و دو ساعت – بدون خوردن و آشامیدن روزه گرفتند و نماز خواندند. نتیجه روزه و نماز جمعی آنها در فصل های بعدی کتاب استر شرح داده شده است.
باطل شدن طلسم کار : ما میتوانیم آن را به اختصار اینگونه خلاصه کنیم که کل سیاست امپراتوری ایران به نفع یهودیان کاملاً تغییر کرد. هامان و پسرانش هلاک شدند. دشمنان یهودیان در سراسر امپراتوری ایران متحمل شکست کامل شدند.
مردخای و استر دو شخصیت تأثیرگذار در سیاست ایران شدند. یهودیان در هر منطقه میزان منحصر به فردی از لطف، صلح و رفاه را تجربه کردند. همه اینها را می توان مستقیماً به یک علت نسبت داد: روزه و نماز جمعی خلق خدا.