دعا برای دوست
دعا برای دوست | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا برای دوست را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا برای دوست را برای شما فراهم کنیم.۱۸ اسفند ۱۴۰۳
دعا برای دوست : دوباره خودم را در تاریکی مطلق دیدم و همه تا ساعت معمول قیام ساکت ماندند. من اعلام میکنم که این روایت واقعی چیزی است که در قلعه بنا به قولم به عنوان یک روحانی، دیدم.» من با برخی از اعضای خانواده و با چند تن از دوستان آقای الف – که هنوز در قید حیات هستند، با وجود اینکه پیرمردی هستند، آشنا هستم و می توانم به طور مثبت این اعتقاد خود را از نظر طبیعت بیان کنم. از این ظاهر، همیشه ثابت مانده است. این شرایط تأثیر ماندگاری بر ذهن او گذاشت و او هرگز با میل از آن صحبت نمی کند.
دعا اما وقتی این کار را میکند، همیشه با جدیت تمام است، و هرگز از اظهار عقیدهاش کوتاه نمیآید، که آنچه میدید، هیچ تفسیر دیگری جز تفسیری را که پس از آن بر آن نهاد، نمیپذیرد. حال، ببینیم آیا در این بخش از پدیدهی شبحبینی، یعنی نورهایی که مکرراً با ظهورات همراه هستند، چیزی وجود دارد که به نظر میرسد گروس و سایر مفسران این چنینی به تمسخر میآیند.
دعا برای دوست
دعا برای دوست : در کمال تعجب، پسری زیبا را دیدم که لباس سفید پوشیده بود و قفل های درخشانی شبیه طلا داشت، کنار تختم ایستاده بود و چند دقیقه در این حالت ماند و چشمانش را دوخت. بر من با بیانی ملایم و خیرخواهانه سپس به آرامی به سمت دودکش رفت، جایی که مشخص بود خروج احتمالی وجود ندارد، و به طور کامل ناپدید شد.
از خدای ناخلق ما چیزی نمی دانیم. اما روح آفریده شده، انسان را نمیتوانیم مستقل از ارگانیسم یا اندامی تصور کنیم، هر چند که آن اندام با آنهایی که در حال حاضر وسیلههای ارتباط و درک ما را تشکیل میدهند، متفاوت باشد. ممکن است فرض کنیم این اندام همان اتر فراگیر است که اکنون نطفه چیزی است که سنت پل آن را جسم روحانی، روح اختری عارفان، روح اعصاب روشن بینان می نامد. بدن بنیادی، که بدن بیرونی جسمی جز کپی و پوسته آن است – اندامی که همه آن چیزهای متمایز را که ما اکنون در یک حس جهانی داریم.
به قول برخی از فیزیولوژیستهای آلمانی، حس مرکزی، درک میکند. گاهی اوقات در خوابآلودگی و سایر حالتهای عجیب و غریب اختلال عصبی، نگاههایی اجمالی به دست میآوریم. مخصوصاً در جایی که حواس معمولی بینایی، شنوایی، احساس در حالت تعلیق قرار دارند. اثری که معتقد است که با تغییر قطبیت ایجاد می شود، محیط خارجی اعصاب حالت منفی به خود می گیرد. و دکتر پاساونت آن را به عنوان عقب نشینی اتر از بیرونی به درونی توصیف می کند، به طوری که اعصاب دیگر تاثیری دریافت نمی کنند.
یا اطلاعاتی را به مغز منتقل نمی کنند. وضعیتی که ممکن است به دلایل مختلف ایجاد شود، مانند هیجان بیش از حد، بالا بردن روحیه، همانطور که در خلسه ها و شهدا می بینیم، تحریک بیش از حد و در نتیجه فرسودگی ایجاد می کند. و همچنین به طور مصنوعی، با دستکاری های خاص، مواد مخدر، و سایر تأثیرات. همه خوابها از بالاترین مرتبه – و وقتی از این عبارت استفاده میکنم، تکرار میکنم که به موضوعات آزمایشهای مسحورکننده اشاره نمیکنم، بلکه به آن موارد فوقالعاده بیماری اشاره میکنم که مشخصات آن توسط پزشکان مختلف قارهای ثبت شده است.
برجستگی – همه افراد در آن وضعیت خود را شنوا و بینا توصیف میکنند، نه با اندامهای معمولیشان، بلکه به وسیلهای ایدهای که نمیتوانند بیشتر از آن بیان کنند که نور آنها را فرا گرفته است، و این نور فیزیکی معمولی نیست. مشهود است، از آنجایی که آنها عموماً در تاریکی بهترین را می بینند، نمونه قابل توجهی که من خودم شاهد آن بودم. من هرگز کوچکترین تصوری از این نور درونی نداشتم، تا اینکه در راه آزمایش، اتر سولفوریک را استنشاق کردم. اما اکنون به خوبی می توانم آن را تصور کنم.
زیرا، بعد از اینکه ابتدا احساس کردم گرمای دلپذیری بر اندامم نفوذ کرده بود، احساس بعدی من این بود که خودم را پیدا کنم، نمی توانم بگویم در این نور آسمانی، زیرا نور در من بود – من را فرا گرفت توسط آن: توسط چشمان من که بسته بودند درک نشد، اما در داخل درک شد، نمی توانم بگویم چگونه. این نور آسمانی از چه ماهیتی برخوردار بود – و من نمی توانم آن را آسمانی بنامم، زیرا مانند هیچ چیز روی زمین نبود.
دعا برای دوست : نمی دانم و تا چه اندازه ممکن است به آن تراوشات نورانی که گهگاه در اطراف وجدها، مقدسین، شهدا و شهدا دیده می شوند، مرتبط باشد. افراد در حال مرگ؛ یا به شعلههایی که توسط وسایل خواب از اشیاء مختلف بیرون میآیند، یا به شعلههایی که بیماران فون رایشنباخ از انتهای انگشتان خود میبینند. به طور خلاصه، نور پدیده ای است که به نظر می رسد با تمام اشکال زندگی مرتبط است.
و من در اینجا نیازی به اشاره به آن چیزی نیستم که از کرم های درخشان، مگس های آتشین و آن حیوانات دریایی که دریا را روشن می کنند، ساطع می شود. چشمان بسیاری از حیوانات نیز با نوری می درخشد که صرفاً منعکس نشده است – همانطور که توسط رنگر، یک طبیعت شناس آلمانی، که خود را قادر به تشخیص اشیاء در عمیق ترین تاریکی، با چشمان شعله ور یک آمریکایی جنوبی می دانست، مشخص شده است.
میمون دکتر پاساونت میگوید: «دیدن یک بیننده را میتوان دید خورشیدی نامید، زیرا او با نور ارگانیک خود، بهعنوان اتر عصبیاش، که به اندام بدن تبدیل میشود، جسم خود را روشن میکند و به درون آن نفوذ میکند. روح؛” و تحت شرایط خاصی این نور آلی قابل مشاهده می شود، مانند مواردی که در بالا به آنها اشاره شد. افرادی که از غم و خلسه عمیق نقاهت میکنند.
اغلب خود را در این ناحیه نور توصیف میکنند – این نور روح، اگر بتوانم آن را چنین بنامم – این کاخ نور، که در آن ساکن است. که بعداً نور مناسب آن خواهد بود. زیرا نور فیزیکی یا خورشیدی که در جسم به ما خدمت میکند، دیگر مورد نیاز نخواهد بود، زمانی که از آن خارج میشود، و احتمالاً توسط روح درک نمیشود، که پس از آن، تکرار میکنم، نوری برای خود خواهد بود.
دعا برای دوست : نور ارگانیک – این میکروب بدن روحانی آینده ما – گاهی اوقات تا حدی قابل مشاهده می شود، فکر می کنم در تصور اینکه ممکن است تحت شرایط معین، بعد از آن چنین باشد، نمی تواند مشکل بزرگی داشته باشد. استفاده از کلمه نور در کتاب مقدس نباید به معنای صرفاً نمادین باشد.