دعا برای جلوگیری از ضرر مالی
دعا برای جلوگیری از ضرر مالی | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا برای جلوگیری از ضرر مالی را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا برای جلوگیری از ضرر مالی را برای شما فراهم کنیم.۲۰ اسفند ۱۴۰۳
دعا برای جلوگیری از ضرر مالی : در حالی که من در حال نماز بودم، کیو چکی به مبلغ هفت پوند ده شیلینگ فرستاد. امروز نامه ای از برادر ت. که به دلیل سلامتی در دوونشایر به سر می برد، دریافت کردم که به من اطلاع داد که یک زنجیر طلای سنگین، یک حلقه ست با یک جفت دستبند طلا و دو پوند به او داده شده است. او گزارشی را به برادری داد که پس از خواندن آن، به دعا برانگیخته شد و چون میدانست خواهر مؤمنش دارای این زیورآلات است، از خداوند خواست که قلب او را به نفع یتیمان ما رها کند.
دعا او پاسخ داد: “وجوه ما در بانکی سپرده می شود که نمی تواند شکسته شود.” اشک در چشمان خانم پرسشگر حلقه زد. آقا هنگام رفتن، پنج پوند به ارباب پسرها داد که در حالی که من یک پنی در دست نداشتم وارد شد. ۵ مارس. با این حال، امروز می دانستم که دوباره چندین پوند لازم است، زیرا علاوه بر آذوقه روزانه، زغال سنگ مورد نیاز بود، چلیک های تراشه در دو خانه خالی بود، و فقط پنج شیلینگ در دست بود. پس امروز صبح خود را به دعا سپردم.
دعا برای جلوگیری از ضرر مالی
دعا برای جلوگیری از ضرر مالی : مقدار چهار شیلینگ شش پنس. دو شیلینگ باقی مانده، با اندکی که در دست بود، برای خرید نان برای یتیم خانه دختران سرو می شد. با کمک های مالی ارسال شده در جعبه، من قادر شدم تا قبل از پایان روز، یک منبع غنی به مادران بدهم. ۱۳ فوریه. امروز عصر پنج پوند به من دادند که در شرایط زیر آمده بود: یک آقا و خانمی از خانه های یتیم بازدید کردند و [۱۷۰] در خانه یتیم پسران، دو خانم را ملاقات کردند که به همین ترتیب به ملاقات بودند. یکی از خانمها به متصدی خانه یتیم پسران گفت: «البته که شما نمیتوانید این مؤسسات را بدون سرمایه خوب ادامه دهید.» آقا در حالی که رو به حماسه کرد.
کاری که او به زودی انجام داد. از طریق این کمکها، هم میتوانم هزینههای باقیمانده این هفته را تأمین کنم و هم پانزده پوند را که هنوز به حساب حقوق باقی مانده است، بپردازم. همکارهای من نه تنها هرگز از من چیزی نمی خواهند، بلکه حاضرند در ساعت نیاز از پول یا هر چیز دیگری جدا شوند. با این حال، من بارها در مورد این موضوع از خداوند سؤال کردم، و او اکنون درخواست مرا به من داده است، که از این بابت خوشحالم. ۱۳ آوریل. من با یکی دیگر از یتیمان صحبت کردم که به نظر می رسد واقعاً مسلمان شده است و ماه ها پیوسته [۱۷۱] راه رفته است.
فردا او با قدیسان در ارتباط خواهد بود. ۱۴ آوریل. امروز پنج پوند هشت پنی برای یتیمان وارد شد که یک پوند آن یکی از قابل توجه ترین هدایایی است که تا به حال داشته ایم. برادری فقیر، با خانواده ای پرجمعیت و دستمزد ناچیز، – هشت نفر در خانواده هستند و تا این اواخر پانزده شیلینگ دستمزد داشت که به هجده شاهی رسید – با این پول کم و کم از آنچه به او داده شد، پرداخت کرد. توسط استادش برای آبجو. این برادر که حدود پنج سال پیش مسلمان شده بود، قبل از آن یک شراب خوار بدنام بود.
امروز به من داده شد، در حالی که یک شیلینگ در دست نبود، پنجاه پوند، برای مدرسه، کتاب مقدس، و صندوق مبلغان مذهبی. ۱۵ جولای. دوشنبه. امروز دو پوند و هفت شیلینگ سه پنس برای یتیمان لازم بود، اما چیزی نداشتیم. من نمی دانستم که چگونه می توانم وسیله ای برای یک شام به دست بیاورم و چه چیز دیگری لازم است. قلبم کاملاً در آرامش بود و به طور غیرعادی از کمک مطمئن بود، هرچند نمی دانستم از کجا می آید. قبل از آمدن برادر تی، نامه ای از هند دریافت کردم که در ماه مه نوشته شده بود که در آن دستور پنجاه پوند برای یتیمان صادر شده بود.
دعا برای جلوگیری از ضرر مالی : شنبه گذشته به برادر ت. گفته بودم که بهتر است پنجاه پوند داشته باشم، زیرا حقوق همه همکارهایم سررسید است، سه چالک خالی، تمام انبارهای آذوقه تمام شده، چند اقلام لباس مورد نیاز، و برای پسرها تا به بافتن خود ادامه دهند. این بار دیگر روزی بوده است که ایمان ما به ویژه در آن امتحان شده است. اما حتی این روز هم ما گیج نشده ایم.
وقتی روز شروع شد یک پنی هم در دست نبود. بنابراین، اکنون بیش از صد نفر مجبور بودیم دوباره به خداوند نگاه کنیم. اما این را باید بگویم که به ستایش خداوند روح من کاملاً در آرامش بود. منظورم این بود که خیلی زود به خانه های یتیم رفته تا با همکارهایم برای دعا ملاقات کنم. اما همانطور که یکی پس از دیگری مرا صدا می زدند، تمام صبح از آن دور ماندم.
بین ساعت دوازده تا یک با من تماس گرفت تا پول بدهم، چیزی برای دادن نداشتم. در ساعت چهار بعد از ظهر توانستم با برادران و خواهران ملاقات کنم. وقتی به یتیم خانه دختران رسیدم، دیدم یکی از آن بچه ها را که برای پذیرایی از او اطلاع داده بودیم، از باث آورده بودند و با او یک پوند پنج شیلینگ فرستادند. پس از پایان جلسه یکی از کارگران ده شیلینگ داد.
با استفاده از این یک پوند پانزده شیلینگ توانستیم برای این روز همه چیز لازم را نیز فراهم کنیم. ۲۲ آگوست. در پیادهروی صبحگاهیام، وقتی داشتم نیاز خود را به پروردگار یادآوری میکردم. مطمئن بودم که او در این روز کمک خواهد فرستاد. اطمینان من ناشی از نیاز ما بود. زیرا به نظر می رسید هیچ راهی برای گذراندن روز بدون ارسال کمک وجود ندارد.
دعا برای جلوگیری از ضرر مالی : بعد از صبحانه فکر کردم که آیا چیزی هست که برای بچه های عزیز تبدیل به پول شود؟ از جمله، تعدادی جزوه مذهبی که به نفع یتیمان داده شده بود، به دست من رسید. اما به نظر می رسید که همه برای برآورده کردن نیازهای روز کافی نیستند. در این فقر عمیق ما، پس از آن که من چیزهای اندکی را برای فروش جمع کردم، خواهری که نان خود را از دستان خود به دست می آورد، هشتاد و دو پوند آورد.