دعا نویسی برای رفع طلسم
دعا نویسی برای رفع طلسم | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعا نویسی برای رفع طلسم را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعا نویسی برای رفع طلسم را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دعا نویسی برای رفع طلسم : یکی از پرشورترین و عالیترین دعاها و ستایشهای مسیح توسط متی و لوقا ثبت شده است، با تضادهای کلامی کوچک و با کمی تنوع در جزئیات و محیطها. او نتایج ضعیف خدمت خود را مرور میکند و به واکنشهای ضعیف انسان به هزینههای عظیم محبت و رحمت خدا اشاره میکند.
دعا ناسپاسی انسان ها را نسبت به خداوند مطرح می کند و با افزایش فرصت ها، لطف ها و مسئولیت هایشان، نتایج وحشتناک بی تفاوتی آنها را مخرب نشان می دهد. در میان این محاکمه ها، نکوهش ها و مصیبت ها، هفتاد شاگرد بازگشتند تا نتایج مأموریت خود را گزارش کنند.
دعا نویسی برای رفع طلسم
دعا نویسی برای رفع طلسم : آنها از موفقیت خود سرشار از نشاط بودند و آن را با قدردانی از خود نشان دادند. روح عیسی با انیمیشن آنها منحرف شد، تسکین و شاداب شد، تا حدودی سرایت شادی آنها را گرفت و در پیروزی آنها شریک شد.
او شاد شد، شکر کرد، و دعای شگفت انگیزی برای کوتاهی، الهام و مکاشفه آن خواند: «در آن ساعت عیسی در روح شادی کرد و گفت: ای پدر، پروردگار آسمان و زمین، که پنهان کرده ای، تو را سپاس می گویم.
این چیزها را از حکیمان و خردمندان و به بچهها آشکار کرده است. همینطور ای پدر، زیرا در نظر تو خوب به نظر میرسید. و هیچ کس جز پدر نمی داند پسر کیست. و پدر کیست، جز پسر، و کسی که پسر او را به او آشکار خواهد کرد.» زندگی مسیح به شکل پدرش بود.
مسیح باید اراده خدا را انجام می داد. تاکید دائمی او این بود که او “آمد تا اراده پدرش را انجام دهد” و نه اراده خود را. هنگامی که بحران ترسناک در زندگی او در جتسیمانی رخ داد.
همه تاریکی ها، هولناکی ها و وحشت های آن با سنگینی گناهان و اندوه های انسان را که بر او فشار می آوردند، روح و هیکلش در هم می کوبید و تقریباً تمام می شد، سپس فریاد تسکین می داد، اما این اراده او نبود که عملی می شد.
ضعف و مرگ برای تسلی خدا در راه خدا، اراده خدا این بود که اگر آسودگی حاصل شود، قانون و حکم رهایی او باشد. همه دعا می کنند، این مرد است که دعا می کند. زندگی و شخصیت در گنجه جاری می شود.
یک عمل متقابل وجود دارد و واکنش کمد نقش زیادی در ساختن شخصیت دارد، در حالی که کاراکتر نقش زیادی در ساختن کمد دارد. این “دعای پرشور مؤثر مرد عادل است که فایده زیادی دارد.
ما باید با آنانی که «خداوند را از دل پاک می خوانند» همنشین شویم. مسیح بزرگترین دعا بود زیرا او مقدس ترین مردم بود. شخصیت او شخصیت نمازگزار است. روح او حیات و قدرت دعاست.
او بهترین دعا نیست که بیشترین تسلط، درخشان ترین تخیل، غنی ترین هدایا و آتشین ترین آتش را دارد، بلکه کسی است که بیشتر روح مسیح را در خود فرو برده است. این اوست که شخصیت او نزدیکترین شخصیت به تصویری از مسیح است.
دعای او که نامش به آن اشاره شد، در قالب شکرگزاری، شخصیت هایی را بیان می کند که قدرت خداوند به آنها عطا شده و شخص و اراده خدا بر آنها آشکار می شود.
«این چیزها را از خردمندان و عاقلان پنهان کردند»، مثلاً کسانی که از نظر خودشان عاقل، در نامه نگاری ماهر، بافرهنگ، دانشمند، فیلسوف، کاتبان، پزشکان، خاخام ها – «عاقل» هستند – کسی که می تواند همه چیز را جمع کند.
داشتن بینش، درک، بیان. مکاشفه خداوند از خود و ارادهاش را نمیتوان با عقل، هوش و دانش بزرگ جستجو و درک کرد. مردان بزرگ و عقل های بزرگ به واسطه فرهنگ، خرد و خرد خود نه مجرای وحی و نه مخزن وحی خدا هستند.
نظام خدا در رستگاری و مشیت قابل اندیشیدن نیست، فقط به روی عالمان و خردمندان باز است. عالمان و خردمندان به پیروی از علم و حکمت خود همواره غمگینانه و تاریک از اندیشه های خدا و راه های خدا غافل بوده اند.
شرط دریافت وحی الهی و حفظ حقیقت الهی، دل است، نه سر. توانایی دریافت و جستجو مانند توانایی کودک، نوزاد، مترادف اطاعت، معصومیت و سادگی است. اینها شرایطی است که خداوند خود را بر مردم آشکار می کند.
دعا نویسی برای رفع طلسم : جهان با حکمت نمی تواند خدا را بشناسد. جهان با حکمت هرگز نمی تواند خدا را دریافت و درک کند، زیرا خدا خود را به قلب انسان ها نشان می دهد، نه به سر آنها. فقط قلب ها می توانند خدا را بشناسند، می توانند خدا را احساس کنند.
می توانند خدا را ببینند و می توانند خدا را در کتاب کتاب های او بخوانند. خدا با فکر درک نمی شود بلکه با احساس درک می شود. جهان خدا را با وحی به دست می آورد نه با فلسفه.
این دلهره، توانایی ذهنی برای درک خدا نیست، بلکه انعطاف پذیری، توانایی تحت تاثیر قرار گرفتن است که مردان به آن نیاز دارند. دنیا با استدلال سخت، قوی، سختگیرانه و بزرگ نیست که خدا را میگیرد یا به او دست مییابد، بلکه با دلهای بزرگ، نرم و پاک است.
انسانها برای دیدن خدا آنقدر به نور نیاز ندارند که برای احساس خدا به قلب نیاز دارند. خرد انسانی، استعدادهای عظیم طبیعی و فرهنگ مکاتب، هر چقدر هم که خوب باشند، نه می توانند مخزن و نه حافظ حقیقت نازل شده خداوند باشند.
درخت معرفت بلای جان ایمان بوده است و همواره برای تقلیل وحی به یک فلسفه و سنجش خدا با انسان مقاله می شده است. در غرور خود، خدا را بیرون می کشد و انسان ها را در حقیقت خدا قرار می دهد.
بچه شدن دوباره، در آغوش مادر، آرام، از شیر گرفته، بدون هیاهو و اعتراض، تنها موقعیتی است که در آن خدا را بشناسیم. آرامشی در ظاهر و در اعماق روح، که در آن خداوند می تواند اراده، کلام و خودش را منعکس کند.
این نگرش نسبت به او است که از طریق آن می تواند خود را آشکار کند، و این نگرش، نگرش صحیح دعا است. پروردگار ما با به کار بستن آنچه با لبهایش آموخت در زندگی خود درس دعا را به ما آموخت. در اینجا یک جمله ساده اما مهم، پر از معنی است.
«و چون جمعیّت را فرستاد، به کوهی جدا از هم بالا رفت و چون عصر شد، تنها آنجا بود.» انبوه مردم سیر شده بودند و توسط پروردگار ما اخراج شدند. کار الهی شفا و تعلیم باید برای مدتی باقی بماند تا زمان، مکان و فرصت برای دعا تأمین شود – دعا، الهی ترین کار، مهم ترین خدمت.
دعا نویسی برای رفع طلسم : به دور از مشتاقان، مضطرب و جویندگان، او در حالی که روز روشن است، رفته است تا با خدا خلوت کند. انبوه مردم از او مالیات می گیرند و او را خسته می کنند، شاگردان روی دریا پرت می شوند.
اما آرامش بر بالای کوهی که در آن خداوند ما در دعای پنهانی زانو زده است – جایی که نماز حکم می کند، حاکم است. «پس چون عیسی فهمید که میآیند و او را به زور میگیرند تا او را پادشاه کنند، دوباره به تنهایی به کوه رفت.» او باید در آن لحظه با خدا تنها باشد.