دعانویسی برای عاشق کردن
دعانویسی برای عاشق کردن | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت دعانویسی برای عاشق کردن را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با دعانویسی برای عاشق کردن را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دعانویسی برای عاشق کردن : در شهریور در تصادفی که سوار اسب شدم، قسمتی از انگشتم را قطع کردم. این اولین باری بود که بعد از چندین سال به بیمارستان نیاز داشتم. من را خواباندند و انگشتم را در کف دستم دوختند.
دعا بعد قرار بود ساکت باشم و راحت باشم. ۱۶۹ به مدت پنج سال، سعی کردم به مادرم کمک کنم تا پس از مرگ پدرم اسکان داده شود. گاهی اوقات او به من می گفت که از من چه می خواهد و من شروع به انجام آن می کردم.
دعانویسی برای عاشق کردن
دعانویسی برای عاشق کردن : درست در اواسط کاری که من این کار را انجام می دادم، او ناگهان بدون اینکه به من بگوید نظرش را تغییر داد و یکی از برادرانم را مجبور کرد که کار کاملاً متفاوتی انجام دهد. دو سال پیش او را برای دیدن برادرم به مین بردم.
در چاتانوگا او مرا متهم کرد که میخواهم او را بکشم. این واقعاً من را متحیر کرد زیرا فکر می کردم که ما خیلی با هم کنار می آییم. بعد از عمل هنوز روی مبل بودم و نماز می خواندم. از خدا پرسیدم “چرا نمی توانم به مامان کمک کنم؟
چرا فکر می کند می خواهم او را بکشم؟ من یک رویا یا خواب دیدم، ممکن است برخی بگویند فلاش بک. در اتاقی که در کودکی داشتم ایستاده بودم. نزدیک سقف شاهد اتفاق وحشتناکی بودم زنی بچه را کتک می زد نه شلاق می زد پایین رفتم ببینم.
این کیست و جلویش را بگیرم دیدم مامانم است رفتم کنار تخت خم شدم و نگاه کردم؛ بچه من بودم. با اینکه فکر می کردم به خاطر داروهای عمل روز قبل دچار توهم شده ام، سریع تصمیم گرفتم بلند شوم و مشغول شوم.
دعانویسی برای عاشق کردن : پیدا کردن کار یک دست سخت بود، بنابراین کالسکه را جارو کردم. برادرم زنگ زد. من یا من به او زنگ زدم چون کمی خنده دار به نظر می رسیدم پرسید چه مشکلی دارد به او گفتم دفعه بعد می توانند من را بیدار کنند بعد این داستان را برایش تعریف کردم او سکوت کرد و بعد از من پرسید که آیا این کار را انجام می دهم.
آن روز را به یاد بیاور. او گفت به پدرم گفته بود که اگر مادرم بی دلیل دست از کتک زدن من برندارد، او را می کشد. مامان که اگر بشنود دوباره این اتفاق بیفتد او را می کشد.
من بچه کوچکی نبودم. ده دوازده ساله بودم که کتک ها قطع شد. بنا به دلایلی، امروز نمی توانم این را به خاطر بسپارم. او فکر می کرد ترس او از اینکه می خواهم او را بکشم ناشی از گناه کاری است که با من کرد.
حدود هشت تا نه سال قبل از این واقعه، من و ژن به مدت دو سال برایم روزه گرفته بودیم و دعا کرده بودیم. وقتی تعمید روح القدس را گرفتم، فقط شادی اولیه بود. بلافاصله ترس هایم بیشتر از قبل شد، احساساتم کنترل نشده بود و نمی توانستم به وضوح فکر کنم.
خدا به ما روح ترس نمی دهد، بلکه روحیه قدرت، عشق، آرامش، ذهن متعادل، نظم و کنترل خود را به ما می دهد. هیچ یک از ما در مورد رهایی از شیاطین نمی دانستیم، بنابراین خدا باید به ما آموزش می داد.
بعد از مدتها دعای یک شب، ژن شروع به صدا زدن رد، شورش، تلخی و غیره کرد. من بعد از این خیلی فرق داشتم. من باید یاد می گرفتم که چگونه با مطالعه کتاب مقدس آزاد بمانم. هیچ کس در شهر ما باور نداشت که یک مسیحی می تواند شیطان داشته باشد.
بنابراین ما باید به خدا و کلام او تکیه می کردیم. حالم خیلی خوب بود تا اینکه این صحنه از جلوی چشمانم گذشت و از اوایل زندگی ام مطلع شدم. بلافاصله، بدون هیچ دلیل مشخصی دچار وحشت شدم.
من دشمنی کردم. وقتی کسانی که بر من اختیار داشتند، متوجه وحشت شدم. اگر پلیسی به من نزدیک شود و کشیش یا مدیر مدرسه وارد اتاق من شود، می ترسم. احساس کردم باید تصمیمات ژن را به چالش بکشم.
دعانویسی برای عاشق کردن : ما دعا کردیم و احساس کردیم که به رهایی بیشتری نیاز دارم. ژن مجبور شد همان چیزهای قبلی را صدا کند. در این مرحله متوجه شدیم که روی ضمیر ناخودآگاهم کار می کنیم.
آموزش همانطور که می بینید، سوء استفاده (اعم از کلامی، فیزیکی، ذهنی یا جنسی) تأثیر عمیق و ماندگاری بر شخص دارد. این بر همه روابط آنها و همه آنها تأثیر می گذارد. این شامل غفلت می شود.
تیم دوم می گوید که در آخرالزمان مردم عاشق خود و کاملاً خود محور خواهند بود. بیشتر کودک آزاری از والدین خودخواه سرچشمه می گیرد. وقتی کودک مورد بی توجهی قرار می گیرد یا طرد می شود، از نظر عاطفی، روحی و جسمی به او آسیب وارد می شود.
این کودکان از نظر احساسی نسبت به خود و همه یا تقریباً همه اطرافیان خود مطمئن نیستند. اغلب آنها قادر به ثابت ماندن یا تمرکز نیستند. احساسات همیشه در حد افراطی هستند. از نظر ذهنی نمی توانند به دیگران یا خودشان اعتماد کنند.
آنها عمدتاً به دلیل عدم سلامت عاطفی در یادگیری مشکل دارند. بعضی ها آنقدر می ترسند که همیشه اطرافیانشان را زیر نظر دارند. برخی تحت فشار قرار می گیرند، بنابراین با طرد شدن، برای موفقیت به راه های غیر طبیعی یا افراطی می روند.
دروغگویی چندان بد به نظر نمی رسد اگر جلوی سوء استفاده را بگیرد. بسیاری از آنها دچار اسکیزوفرنی، پارانوئید و روان پریشی می شوند. بیماران اسکیزوفرنی دو یا چند فکر هستند و قادر به کنار آمدن با واقعیت نیستند (یعقوب ۱:۴ ۶).
برخی با رد هر فعالیتی یا به شدت فعال و پرحرف می شوند و دچار توهم می شوند (دوم تیم. ۳:۳). ذهن پارانوئید دارای توهمات عظمت و آزار است. روان پریشان به سادگی از تصدیق واقعیت امتناع می ورزند.
ادم های شهر، مست ها، منحرفان جنسی، و غیره. بسیاری از کسانی که ما منافق می نامیم در این گروه هستند (دوم تیم. ۳:۵). بسیاری از اوقات یک کودک آزار دیده به طور خفیف یا کاملاً از خود غافل می شود تا این ایده را به دیگران منتقل کند که بی ارزش هستند یا مقصر هستند.
آنها با نگرش خود به بیماری دعوت می کنند و غیره. یا به افراط دیگر می روند و همیشه باید زیبا به نظر برسند تا خود واقعی خود را پنهان کنند. اگر کودکی مورد ضرب و شتم قرار گیرد، زمانی که بزرگسال می شود، همین کار را با فرزندانش انجام می دهد.
می دانم که خدا در این زمینه به من کمک کرد. وقتی کودک کوچکی که یک روز پس از یک دوران سخت از مدرسه به خانه میآمد، صدایی به من گفت: «لازم نیست مثل مردم خودت باشی، تو این توانایی را داری که انتخاب کنی به کدام سمت بروی».
دعانویسی برای عاشق کردن : با فرزندانم، وقتی واقعاً عصبانی یا ناراحت بودم، هرگز برای تنبیه دست نمی زدم. از آنجایی که این کتکهای بیمعنا دلیلی ندارد، کودک گیج و ناامید میشود.
بسیاری برای اثبات خود بسیار سخت کار می کنند. در آزار روانی، کودکان تقریباً از همان الگوی آزار جسمی پیروی می کنند. در نهایت آنها توهین کلامی را درست می پذیرند یا تا حدی می پذیرند.