نوشتن دعا با مداد سیاه
نوشتن دعا با مداد سیاه | شروع گرفتن صفر تا صد 100% دعا و طلسم توسط بهترین استاد و 100% تضمینی , لطفا میزان اهمیت نوشتن دعا با مداد سیاه را با ۵ ستاره مشخص کنید تا ما سریع تر مطلع شده و موضوعات مرتبط با نوشتن دعا با مداد سیاه را برای شما فراهم کنیم.۱۶ اسفند ۱۴۰۳
نوشتن دعا با مداد سیاه : اما اکنون دست خود را دراز کن و هر چه او را دارد لمس کن، و او قطعاً تو را به صورت تو نفرین خواهد کرد!» و خداوند به شیطان گفت: «اینک هر چه او دارد در اختیار توست، فقط دستی بر شخص او دراز مکن.» پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفت.
دعا داستان نشان میدهد که چگونه شیطان به بهشت دسترسی داشت و توانست هم خدا و هم ایوب عادل را متهم کند. او خدا را متهم کرد زیرا گفت که تنها دلیلی که ایوب به او خدمت کرد این بود که او برکت داشت – خدا منصف نبود.
نوشتن دعا با مداد سیاه
نوشتن دعا با مداد سیاه : او ایوب را متهم کرد و گفت که ایوب خدا را لعنت خواهد کرد اگر تمام دارایی هایش از او گرفته شود. شیطان همیشه متهم بزرگ بوده و هست! مسیح که در ابتدا سقوط شیطان را دید جنبه ای از موفقیت رستگاری خود را در مسدود کردن همه دسترسی های شیطان به بهشت آشکار می کند: و صدای بلندی را شنیدم که در آسمان می گفت. اکنون نجات و قدرت است، و پادشاهی خدای ما و قدرت مسیح او، زیرا مدعی برادران ما که روز و شب آنها را در حضور خدای ما متهم میکرد، سرنگون شده است. و با خون بره و به قول شهادت خود بر او چیره شدند.
و جان خود را تا سر حد مرگ دوست نداشتند. شیطان دیگر به خدا دسترسی ندارد و دائماً قوم او را متهم می کند. با این حال، شیطان هنوز در ذهن خود ما را به خودمان متهم می کند. او به ما می گوید که ما شایسته دعا نیستیم. او مدام افکاری را در ذهن ما قرار می دهد که ما حق دسترسی به عرش فیض را نداریم که بتوانیم در زمان نیاز از آن نیرو پیدا کنیم.
بسیار مهم است، به ویژه هنگامی که در حال نبرد با شیطان در دعا هستیم، متوجه شویم که اثربخشی دعاهای ما بر اساس عهد خون در خون ریخته شده عیسی مسیح است.
می توان شیطان را دروغگو و پدر دروغ نامید. ما می توانیم بر هر فکری که از خدا نیست غلبه کنیم. ما میتوانیم هر کلمه منفی، متهمکننده و خود تحقیرکنندهای را که به ذهنمان میرسد و سعی میکند تصویر خود را از بین ببرد، ببندیم.
ما می توانیم این کار را انجام دهیم زیرا حق قانونی دسترسی خریداری شده است. پس با جسارت نزد خدا بیایید! اگر از حق قانونی خود برای ورود به حضور پدر استفاده نکنید. در این صورت کار کفاره مسیح در کالواری را نفی می کنید! شما به گروه صمیمی و برگزیده ای تعلق دارید که به تخت پدری دسترسی پیدا کرده اند. رایگان است اما ارزان نیست.
یعنی برای شما رایگان است، اما به قیمت جان مسیح برای داشتن آن امتیاز تمام شد. آیا از آنچه به حق شما در مسیح است بهره نخواهید برد؟ تنها ابزار شیطان در حمله به ما این است که ما را وادار کند از آنچه حق ما در مسیح است غفلت کنیم.
او فقط بلد است دزدی و دزدی کند. اما ما از دشمن خود یعنی شیطان آگاه هستیم و فریب تدبیر او را نمی خوریم. ما به واسطه او که ما را دوست داشت، بیش از پیروز هستیم!
آمین! نتیجه گیری نتیجه گیری: برای استفاده از هر سال پیش آماده شوید، من احساس کردم که در یک روز خاص روزه بگیرم. اگرچه برنامه من به گونه ای بود که به نیروی خود نیاز داشتم، نمی توانستم “صدای کوچک” روح القدس را که مرا هدایت می کرد نادیده بگیرم.
نوشتن دعا با مداد سیاه : من شام را با خانواده ام حذف کردم. صبح روز بعد صبحانه نخوردم و ناهار هم فهمیدم که قرار است روزه بگیرم. هنگام صحبت در جلسه وزرا در صبح، معاشرت یک تاجر بعد از ظهر، و اداره مأموریت آن عصر، از من مالیات فیزیکی گرفتند.
با این حال، روح من با آگاهی از اینکه خدا مرا راهنمایی می کند، تقویت شد. آن شب دوباره فهمیدم که باید روزه بگیرم. چرا خداوند به من دستور داد که روزه بگیرم؟ جوابی نداشتم تا صبح روز بعد از هیچ هدفی اطلاع نداشتم.
صبح روز بعد در حین دعا، به خداوند گفتم: “پدر آسمانی عزیز، من برای هر کاری که شما بخواهید در دسترس هستم. اگرچه نمی دانم دقیقاً چه می خواهید انجام دهم، اما می دانم که مایلم، قادر و آماده هستم.
از تو اطاعت کن.» وقتی به دفترم رسیدم، زوجی از کلیسای ما را دیدم که منتظر دیدن من بودند. “کشیش چو” مادر در حالی که چهره اش نشان از استرس داشت، گفت: “دیشب دختر کوچک ما بیشتر بینایی خود را از دست داد.
ما سر شام بودیم. وقتی قاشقش را برداشت، به ما گفت که نمی تواند آن را ببیند.” مادر با برداشتن دعایی که احیا می کند، دستمالی برای پاک کردن اشک هایی که آزادانه روی گونه هایش می ریختند.
برمی داشت، “سپس به ما گفت که نمی تواند جوراب و کفش هایش را ببیند. بنابراین ما او را سریع به بیمارستان بردیم.” همانطور که به گوش دادن به داستان او ادامه می دادم، ناگهان فهمیدم که چرا روزه گرفته ام.
پزشکان به ما گفتند که او عصب بینایی ملتهب دارد که علائم پوسیدگی را نشان می دهد. پس از معاینه دقیق تر، پزشکان گفتند که سیستم عصبی مرکزی او نیز تحت تاثیر قرار گرفته و او از ناحیه میانی فلج خواهد شد.
مادر سپس به تشریح وضعیت خود ادامه داد: “ما واقعاً می ترسیم که دخترمان فلج، کور و حتی بمیرد. ما واقعاً دلسرد شده ایم. کشیش چو، چه کنیم؟” توضیح دادم که برایش دعا می کنم و بعد در بیمارستان ملاقاتش می کنم.
نوشتن دعا با مداد سیاه : میتوانم با ایمان به آنها اطمینان دهم، زیرا میدانستم که روحالقدس مرا برای این نبرد با شیطان در طول نماز و روزهام آماده میکرد. صبح روز بعد که وارد اتاق دختر در بیمارستان شدم، به من گفتند که در طول شب وضعیت او بهبود یافته است.
ایمان من که در طول روزه ام تقویت شد، توانستم با جسارت فراوان دعا کنم و هر نیروی شیطانی را که سعی در نابودی این فرزند خدا داشت، به بند بستم. پزشکان از بهبود سریع دختر در نتیجه دعای ایمان شگفت زده شدند. حالا دختر به لطف و رحمت خدا سالم است.