بهترین دعا
-
دعای برگرداندن معشوق
دعای برگرداندن معشوق او در تمام این مدت هرگز خانم گروفانوف را ترک نکرد، بلکه با او در آغوش یک پنجره ایستاد و به او تعارف کرد. در نهایت، داماد اتاق، اعلیحضرت سلطنتی خود را شاهزاده جنایتکار تارتاری اعلام کرد! و گروه نجیب به اتاق غذاخوری سلطنتی رفتند. این یک مهمانی کوچک بود. فقط شاه و ملکه، شاهزاده خانمی که بولبو آنها را بیرون آورد، دو شاهزاده، کنتس گروفانوف، گلومبوسو نخست وزیر و شاهزاده بولبو چمبرلین. شما ممکن است مطمئن باشید که آنها شام بسیار خوبی داشتند – بگذارید هر پسر یا دختری به آنچه که بیشتر دوست دارد فکر…
-
دعا برای بازگشت معشوق قدرتمند
دعا برای بازگشت معشوق قدرتمند از زمانی که شاهزاده را برای اولین بار در باغ قصر دید، عاشق او بود، زمانی که او کودکی کاملاً کوچک بود. “آه، بتسیندا الهی!” شاهزاده میگوید: “چگونه من پانزده سال در کنار تو زندگی کردهام بدون اینکه کمالات تو را ببینم؟ کدام زن در تمام اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکا – نه، در استرالیا که هنوز کشف نشده است – میتواند همتای تو باشد؟ گلپر؟ پیش! گروفانف؟ فو! ملکه؟ ها، ها! تو واقعا ملکه من هستی. تو واقعا آنجلیکا هستی. دعا بتسیندا می گوید: “اوه، شاهزاده! من فقط یک خدمتکار اتاق فقیر هستم.” «آیا در…
-
دعای قوی برای برگشت معشوق
دعای قوی برای برگشت معشوق گروفانوف که آنچه را که با پادشاه اتفاق افتاده بود دیده بود و میدانست که جیگلیو باید غمگین شود، صبح روز بعد خیلی زود از خواب برخاست و برای نجات شوهر عزیزش برنامهریزی کرد، همانطور که پیرمرد احمق اصرار داشت با او تماس بگیرد. او را پیدا کرد که در باغ بالا و پایین راه میرفت و به قافیهای برای بتسیندا فکر میکرد (تندر و باد تنها چیزی بود که میتوانست پیدا کند)، و در واقع همه چیز غروب گذشته را فراموش کرده بود، جز اینکه بتسیندا دوستداشتنیترین موجودات بود. “خب، جیگلیو عزیز؟” گراف می…
-
دعا جهت برگشت معشوق قدرتمند
دعا جهت برگشت معشوق قدرتمند بنابراین او آن را بین دندانهایش نگه داشته بود، حتی زمانی که سر بیچارهاش را روی بلوک گذاشته بود، به این امید مبهم که شانسی به نفع او باشد. همانطور که شروع به صحبت با گلپر کرد، گل رز را فراموش کرد و البته از دهانش افتاد. پرنسس عاشقانه فوراً خم شد و آن را گرفت. “رز شیرین!” او فریاد زد: “که روی لب بولبو من شکوفا شد. دعا هرگز، هرگز از تو جدا نخواهم شد!” و آن را در آغوش خود گذاشت. و می دانید که بولبو نمی توانست از او بخواهد که گل…
-
دعای عزیز شدن
دعای عزیز شدن یکی از نزدیکان چارلز اول، نیابتی او بود. او مخمل مشکی پوشیده بود. اما روی این لباس ساده، روسری با گل رز الماسی پوشیده بود. ملکه مادر مانند ستونی از سنگ های قیمتی می درخشید. قطار طولانی او توسط دو شاهزاده خانم به نام های و حمل می شد. ازدواج در ایوان نوتردام انجام شد. سفیران انگلیسی و حتی نماینده انگلیس، به دلیل احترام به احساسات مذهبی چارلز اول، در مراسم اختتامیه از نوتردام خارج شدند. دعا دوک باکینگهام، سفیر فوق العاده انگلستان، در پایان مراسم وارد شد. او عصبانی بود زیرا خیلی دیر کرده بود –…
-
دعا بازگشت معشوق والا
و به نام خدا، این همه پوتر در مورد چیست؟ به چه دلیل زندگی خود و دیگران را تلخ می کنند؟ این که یک مرد باید سالی سه یا سی مقاله منتشر کند، اینکه تصویر تمثیلی بزرگ خود را تمام کند یا تمام نکند، این مسائلی است که برای دنیا چندان جالب نیست. صفوف زندگی پر است و اگرچه هزاران سقوط می کنند. دعا اما همیشه عده ای برای ورود به شکاف وجود دارند. وقتی به ژان آرک گفتند باید در خانه باشد و به کارهای زنانه فکر کند، او پاسخ داد که مقدار زیادی برای چرخاندن و شستن وجود…
-
دعای عزیز شدن نزد شخصی خاص از راه دور
دعای عزیز شدن نزد شخصی خاص از راه دور یک جور آدمهای مرده زنده و هکشده وجود دارند که به سختی از زندگی کردن آگاهند مگر در انجام برخی مشاغل متعارف. این یاران را به کشور بیاورید، یا آنها را سوار کشتی کنید، و خواهید دید که چگونه برای میز یا مطالعه خود کاج می کنند. آنها هیچ کنجکاوی ندارند. آنها نمی توانند خود را تسلیم تحریکات تصادفی کنند. دعا آنها از اعمال استعدادهای خود به خاطر خود لذت نمی برند. و اگر اقتضاء با چوب بر آنها نبندد، حتی می ایستند. صحبت کردن با چنین مردمی خوب نیست: آنها…
-
دعا آشتی از راه دور
دعا آشتی از راه دور در حال حاضر، زمانی که هرکسی تحت فشار حکمی در غیاب که آنها را محکوم به آزادی میکند، مجبور میشود به حرفهای پرسود وارد شوند و با چیزی نه چندان دور از شور و شوق در آن کار کنند، فریادی از طرف مقابل که به اندازه کافی راضی هستند و میخواهند در این میان نگاه کنند و لذت ببرند. و با این حال این نباید باشد. بیکاری، به اصطلاح، که شامل انجام هیچ کاری نیست، بلکه در انجام کارهای زیادی است که در فرمول های جزمی طبقه حاکم به رسمیت شناخته نشده است، به اندازه…
-
نوشتن دعای رزق و روزی والا
نوشتن دعای رزق و روزی والا صورتش با آن چین و چروک هایی پوشیده شده بود که در هوای آزاد دیده می شوند و اگر به درستی به آن نگاه کنیم، چیزی بیش از نوعی آفتاب سوختگی دائمی نیست. چنین چین و چروک هایی حماقت چهره های احمق را افزایش می دهد. اما به شخصی مثل ویل با چشمان شفاف و دهان خندانش تنها با شهادت به زندگی ساده و آسان، جذابیت دیگری می بخشد. صحبت های او پر از سخنان حکیمانه بود. دعا او به دیگران ذوق داشت. و افراد دیگر به او ذوق کرده بودند. زمانی که دره…
-
دعا حرف شنوی فرزند
دعا حرف شنوی فرزند به نظر میرسید که پس از آن خودش را بهبود میبخشد، بدون هیچ حرفی برگشت، به سرعت در باغ قدم زد و در خانه ناپدید شد و ویل را در گیج شدن نتیجهاش رها کرد. او در باغ بالا و پایین می رفت و به آرامی برای خودش سوت می زد. گاهی می ایستد و به آسمان و بالای تپه می اندیشید. دعا گاهی تا دم سرریز پایین می رفت و همانجا می نشست و احمقانه در آب نگاه می کرد. این همه دوگانگی و آشفتگی آنقدر با طبیعت او و زندگی که قاطعانه برای خود…