بهترین دعا
-
دعا برای زنگ زدن طرف مقابل
پس از گذشت چند سال، پیرمردها هر دو در یک زمستان مردند و پسرخواندهشان با دقت از آنها مراقبت میکردند و وقتی که رفتند، خیلی آرام عزاداری کردند. مردمی که در مورد شیطنت های سرگردان او شنیده بودند، تصور می کردند که او برای فروش ملک عجله می کند و از رودخانه پایین می رود تا ثروت خود را به دست آورد. دعا اما هرگز نشانه ای از چنین قصدی از سوی ویل مشاهده نشد. برعکس، مسافرخانه را در وضعیت بهتری قرار داد و چند خدمتکار را استخدام کرد تا در ادامه آن به او کمک کنند. و در آنجا…
-
دعا برای زنگ زدن شخصی
دعا برای زنگ زدن شخصی که هرگز چنین چیزی نشنیده است، و در مورد دنیایی که در کنار رودخانه قرار دارد، با همه خطرات و شگفتیهایش، سؤال پشت سر هم میپرسید تا اینکه آسیابان پیر کاملاً علاقهمند شد و سرانجام دست او را گرفت و به بالای تپهای که مشرف به دره و دشت بود برد. خورشید نزدیک غروب بود و در آسمانی بدون ابر آویزان بود. دعا همه چیز در نور طلایی تعریف و تجلیل شد. ویل هرگز در زندگی خود چنین سرزمین وسیعی را ندیده بود. ایستاد و با تمام چشمانش خیره شد. او میتوانست شهرها، جنگلها و…
-
دعا برای حرف شنوی فرزند
دعا برای حرف شنوی فرزند مادام د لا تور، اگرچه به راحتی منشأ ناراحتی دخترش را تشخیص داد، درست فکر نکرد که در این مورد با او صحبت کند. او گفت: «فرزند عزیزم، دعای خود را به درگاه خداوندی که به اراده او سلامتی و زندگی میدهد، بخوان. او اکنون تو را در معرض محاکمه قرار میدهد تا پاداش آخرتت را بدهد. به یاد داشته باش که ما فقط برای اعمال فضیلت بر روی زمین قرار گرفتهایم.» دعا گرمای بیش از حد در این میان، تودههای عظیمی از بخار را از اقیانوس برمیآورد که مانند یک چتر آفتابی عظیم بر…
-
نوشتن دعا برای رزق و روزی خانه
نوشتن دعا برای رزق و روزی خانه به راستی این جوانان ثروتمند یا دانشی مانند ما چه نیازی داشتند؟ حتی نیازهایشان و جهلشان بر شادی آنها می افزود. هیچ روزی نگذشت که در آن به یکدیگر خدمتی نکردند و یا متقابلاً دستوری ندادند. بله، دستورالعمل؛ زیرا اگر خطاها با آن آمیخته میشد، حداقل جنبه خطرناکی نداشتند. یک موجود پاک ذهن از هیچ یک از این توصیف ها برای ترسیدن برخوردار نیست. بنابراین این فرزندان طبیعت رشد کردند. هیچ مراقبتی آرامش آنها را مختل نکرده بود. دعا هیچ بی اعتدالی خون آنها را فاسد نکرده بود، هیچ شور نابجای قلب آنها…
-
نوشتن دعای ثروت روی کاغذ
نوشتن دعای ثروت روی کاغذ دیگر تفریحات در این مناسبت های جشن ناخواسته نبود. میهمانی های ما عموماً با آواز و رقص دو جوان دنبال می شد. ویرجینیا شادی زندگی شبانی و بدبختی کسانی را که بخل و طمع آنها را مجبور به عبور از اقیانوس خروشان کرده بود، به جای کشتن زمین و لذت بردن از مواهب آن در آرامش سرود. دعا او گاهی به شیوه سیاهپوستان با پل پانتومیم اجرا می کرد. اولین زبان انسان پانتومیم است: این زبان برای همه ملل شناخته شده است و آنقدر طبیعی و گویا است که فرزندان ساکنان اروپایی آن را با…
-
دعای یک شبه پولدار شدن والا
دعای یک شبه پولدار شدن والا بدین ترتیب روزهای قبلی شما در بی گناهی و اطاعت از محبت های مهربانی گذشت. چه بسیار بارها، در همین نقطه، مادرانت، که تو را در آغوش خود می فشارند، بهشت را برای تسلیت فضایل آشکار تو برای سالهای رو به زوالشان تدارک دیده اند، در حالی که در عین حال از دیدن تو که زندگی را تحت سعادتمندترین حمایت ها آغاز کرده اند، لذت می برند! دعا چند بار زیر سایه ی آن صخره ها، با آنها از میهمانی های روستایی تو که هرگز به قیمت جان هیچ حیوانی تمام نمی شود، شریک…
-
نوشتن دعا برای گشایش کار
نوشتن دعا برای گشایش کار با وجود نامنظمی زیاد زمین، دسترسی به این مزارع در بیشتر موارد آسان بود. در واقع همه ما به او نصیحت و کمک خود را داشتیم تا به این هدف برسیم. او یک مسیر را کاملاً دور دره طی کرده بود و شاخه های مختلفی از آن از محیط به مرکز منتهی می شد. دعا او از ناهموارترین نقاط مزیت هایی گرفته بود، و راه رفتن همسطح را با نابرابری های خاک، و درختانی که با گونه های کشت شده وحشی رشد می کنند، در اتحادی هماهنگ در هم آمیخته بود. او با آن مقدار…
-
دعا برای زنگ تماس
دعا برای زنگ تماس من به عقب و جلو در مزرعه دویدم، نمی دانستم کجا به دنبال تو بگردم. بالاخره تعدادی از لباس های کهنه ات را برداشتم و با نشان دادن آنها به فیدل، حیوان بیچاره، انگار که مرا درک می کرد، بلافاصله شروع به معطر کردن مسیر تو کرد. و مرا با تکان دادن دم به رودخانه سیاه هدایت کرد. آنجا گلکاری را دیدم که به من گفت تو یک زن سیاهپوست مارون، کنیز او را آورده ای و به درخواست تو او را عفو کرده است. دعا اما چه عفو او را در حالی که پاهایش را…
-
دعای حرف شنوی فرزند از مادر
دعای حرف شنوی فرزند از مادر در نهایت به فکر آتش زدن درخت خرما افتاد. اما دشواری جدیدی پیش آمد: او هیچ فولادی نداشت که با آن آتش بزند. و اگرچه کل جزیره پوشیده از سنگ است، من معتقد نیستم که بتوان یک سنگ چخماق پیدا کرد. اما ضرورت در مصلحت بارور است و سودمندترین اختراع از مردانی است که در تنگدست ترین موقعیت ها قرار گرفته اند. پولس مصمم شد تا به شیوه سیاه پوستان آتشی برافروزد. دعا با انتهای تیز یک سنگ سوراخ کوچکی در شاخه درختی که کاملاً خشک بود و آن را بین پاهایش نگه داشت…
-
دعا برای گشایش کار پسرم
دعا برای گشایش کار پسرم پس از مشورتهای بالغانه، او در یک پسفیلمنامه اضافه کرد که خواهرزادهاش را قویاً به مسیو د لا بوردونیس توصیه کرده است. او واقعاً این کار را انجام داده بود، اما به شیوهای که اخیراً بسیار رایج بود، که باعث میشود یک حامی حتی بیشتر از یک دشمن اعلام شده ترسیده شود. زیرا برای اینکه خود را به خاطر سختگیری هایش توجیه کند، ظالمانه به خواهرزاده اش تهمت زده بود، در حالی که او می خواست برای بدبختی هایش ترحم کند. دعا که هیچ فرد بی تعصبی نمی توانست بدون احساس همدردی و احترام او…