بهترین دعا
-
دعا برای رفع مشکلات زندگی
دعا برای رفع مشکلات زندگی : و سپس اجازه داد تا خشم او بالا برود، «داستان بسیار قابل توجه است. شما یک نوع دانشجو هستید – مردان کمبریج هرگز خواب نمی بینند – فکر می کنم باید فکر می کردم – چرا تقلب کردید؟ هیل گفت: من تقلب نکردم. “اما تو همین الان به من گفتی که انجام دادی.” “فکر کردم توضیح دادم -” “یا تقلب کردی یا تقلب نکردی.” من گفتم حرکت من غیر ارادی بود. هیل گفت: “من متافیزیک نیستم، من خدمتگزار علم هستم. به شما گفته شده بود که لغزش را حرکت ندهید. دعا لغزش را حرکت…
-
دعا برای رفع مشکلات کاری
دعا برای رفع مشکلات کاری : و در آن دو نفر که بیرون از پنجره ایستاده بودند، نگاه می کردند، یکی از آنها یک روحانی بلند قد و لاغر، دیگری یک مرد جوان ریش سیاه با رنگ تیره و لباس محجوب. مرد جوان تاریک با حرکات مشتاقانه صحبت می کرد و به نظر می رسید که مشتاق همراهش برای خرید مقاله است. وقتی آنها آنجا بودند، آقای کیو وارد مغازه اش شد، در حالی که ریشش هنوز با نان و کره چایش تکان می خورد. وقتی این مردان و موضوع مورد توجه آنها را دید، چهره اش افتاد. با گناه…
-
دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری
دعا برای رفع مشکلات و گرفتاری : آقای کیو به مغازه رفت و تا دیروقت آنجا ماند، ظاهراً برای ساختن قلابهای زینتی برای جعبههای ماهی طلایی، اما واقعاً برای یک هدف خصوصی که بعداً بهتر توضیح داده میشود. روز بعد خانم کیو متوجه شد که کریستال از پنجره برداشته شده است و پشت چند کتاب دست دوم در مورد ماهیگیری خوابیده است. او آن را در موقعیتی آشکار جایگزین کرد. اما او بیشتر در مورد آن بحث نکرد، زیرا سردرد عصبی او را از بحث منصرف کرد. آقای غار همیشه بی میلی بود. روز به طرز نامطلوبی گذشت. دعا در…
-
دعا برای رفع مشکلات ازدواج
دعا برای رفع مشکلات ازدواج : گویی آن جسم یک کره توخالی از مقداری بخار درخشان است. هنگام حرکت برای بدست آوردن دیدگاه های مختلف، ناگهان متوجه شد که بین آن و پرتو قرار گرفته است و کریستال به هر حال درخشان باقی مانده است. او که بسیار متحیر شده بود، آن را از پرتو نور بیرون آورد و به تاریک ترین قسمت مغازه برد. برای حدود چهار یا پنج دقیقه روشن ماند که به آرامی محو شد و خاموش شد. او آن را در رگه نازک نور روز قرار داد و درخشندگی آن تقریباً بلافاصله بازیابی شد. حداقل تا…
-
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : و من صدای آب های بسیاری را شنیدم. اما میله سیاه به عنوان یک نوار بزرگ در سراسر آسمان باقی ماند. و سپس صدایی که به نظر می رسید تا انتهای فضا می دوید، صحبت کرد و گفت: “دیگر دردی وجود نخواهد داشت.” در آن هنگام، شادی و درخشندگی تقریباً غیرقابل تحملی بر من هجوم آورد، و دیدم که دایره سفید و درخشان، و میله سیاه و درخشان، و بسیاری چیزهای دیگر مشخص و واضح بود. و دایره صفحه ساعت بود و میله ریل تخت من. هادون با یک جفت قیچی کوچک روی انگشتانش،…
-
دعا برای شفای بیماران سرطانی
دعا برای شفای بیماران سرطانی : بدنهای گرد شده وقتی که او بر فراز خط الراس دیده میشد، از هم جدا میشدند، و جسم صورتی مایل به رنگ را به عنوان بدن نیمه بلعیده شده یک انسان نشان میداد، اما نمیتوانست بگوید که مرد یا زن است. و بدنهای گرد موجودات جدید و مخوفی بودند که شکلی شبیه به اختاپوس داشتند، با شاخکهای بزرگ و بسیار بلند و منعطف، که به وفور روی زمین پیچیده بودند. دعا به هر حال، بدون شک، جانش را مدیون همین است. او با تمام اطمینانی که امنیت مطلق این کشور در برابر هر گونه…
-
دعا برای شفای بیماران کرونایی
دعا برای شفای بیماران کرونایی : پیش از او، بر روی فضای صاف صخره های پراکنده، دو کارگر – یکی دوجین گز جلوتر از دیگری – تصادف کردند. او در نهایت از بالای شانه خود نگاه کرد و دید که او را تعقیب نمی کنند، با آن روبرو شد. او شگفت زده شد. از لحظه ای که سرپایان از آب بیرون آمدند، او خیلی سریع عمل می کرد و نمی توانست کاملاً اقدامات خود را درک کند. حالا به نظرش می رسید که گویی ناگهان از رویای شیطانی بیرون پریده است. زیرا آسمانی بود، بی ابر و شعله ور از…
-
دعا برای شفای بیمار در کما
دعا برای شفای بیمار در کما : دوستی که با او حمام می کرد هیچ تلاشی برای نجات او نکرد. اما بلافاصله به سمت ساحل شنا کرد. این آخرین واقعیتی است که از این حمله خارق العاده از اعماق دریا می گوید. اینکه آیا واقعاً آخرین موجود از این موجودات وحشتناک است، هنوز زود است که بگوییم. اما باور میشود و قطعاً باید امیدوار بود که آنها اکنون بازگشتهاند و برای همیشه به اعماق بیآفتاب دریاهای میانی که بهطور عجیب و اسرارآمیز از آن بیرون آمدهاند، بازگشتهاند. چهاردهم – مرد محو شده. من – اگبرت کرادوک کامینز – بلافاصله خواهید…
-
دعا برای شفای بیمار سرطانی
دعا برای شفای بیمار سرطانی : این در نهایت برای آنها یک زبان کر و لال محض می شود که با شنیدن دیالوگ ها آن را هوشمندانه می خوانند. اما همه اینها برای من تازگی داشت. اسمش یک کمدی مدرن بود، مردم قرار بود انگلیسی باشند و مثل آمریکایی های شیک پوش دوره کنونی لباس بپوشند و من به این اشتباه طبیعی افتادم که تصور کنم بازیگران سعی در نمایندگی انسان ها دارند. دعا نوعی تعجب به تماشاگران شب اول خود نگاه کردم، متوجه شدم – همانطور که همه منتقدان دراماتیک جدید انجام می دهند – که اصلاح درام به…
-
دعا برای شفای بیمار فارسی
دعا برای شفای بیمار فارسی : با نگاهی کوتاه و تیز به گالری بالا و پایین نگاه کردم. سریع گفتم: «ما تنهایم.» «گوش کن! “انگشت اشاره ام را به سمت او گرفتم و به او خیره شدم. “من تحت لعنت هستم.” دیدم که دستش را روی آفتابگیرش محکم می کند. دلیا گفت: “تو تحت تأثیر بدی هستی.” . من هرگز نمیدانستم کسی مثل تو تغییر کند.» در حالی که در حالت رقتانگیز فرو رفتم، گفتم: «دلیا! دلیا! به من نگاه کن! او با نگاهی انتقادی به من نگاه کرد. دعا چرا اینطور احمق بازی میکنی، من نمیدانم. چهارشنبه هردومونو مسخره…