بهترین دعا
-
دعا برای ثروتمند شدن تا هفت نسل
دعا برای ثروتمند شدن تا هفت نسل : جایی که پدرم به عنوان جمع کننده در بخش مالیات منصوب شد، نقل مکان کردند. پدرم که فرزندانش را با اصول دنیوی تربیت می کرد با توجه به سن و سال ما پول زیادی به ما می داد. نتیجه این شد که من و برادرم را به گناهان زیادی کشاند.قبل از ده سالگی، بارها از پول دولتی که به پدرم امانت بود و او باید جبران می کرد، گرفتم. تا اینکه یک روز، همانطور که تکرار کرده بود به طور ناگهانی پولی را از دست داده بود، با واریز مبلغ حساب شده…
-
دعایی برای صبح زود بیدار شدن
دعایی برای صبح زود بیدار شدن : و به این ترتیب من را در زندان نگه داشتند تا اینکه پدرم پولی را که برای مخارج سفر و پرداخت بدهی من در مسافرخانه و نگهداری در زندان لازم بود فرستاد. اکنون به خاطر محبتهای کوچکی که یکی از زندانیان به من کرد، آنقدر ناسپاس بودم، که اگرچه قول داده بودم با خواهرش تماس بگیرم تا پیامی از او برسانم، اما این کار را انجام ندادم. و آنقدر اندک از این عذابم سودی نبرده بودم که با وجود اینکه برای ملاقات با پدری عصبانی به خانه می رفتم، تنها دو ساعت پس…
-
دعا برای صاف شدن پوست صورت
دعا برای صاف شدن پوست صورت : وقتی برگشتیم، به جای اینکه واقعاً از این گناه پشیمان شویم، به فکر لذت های تازه افتادیم. و از آنجایی که عشق من به سفر قوی تر از همیشه بود، از طریق آنچه در این سفر آخر دیده بودم، به دوستانم پیشنهاد دادم که عازم سوئیس شوند. موانع سر راه، بی پولی و نبود پاسپورت توسط من برطرف شد. زیرا از طریق نامههای جعلی از والدینمان، پاسپورت تهیه میکردیم. دعا و از طریق تعهد دادن هر چه میتوانستیم، بهویژه کتابهایمان، آنقدر پول به دست آوردیم که فکر میکردیم کافی است. چهل و سه…
-
بهترین دعا برای صاحب خانه شدن
بهترین دعا برای صاحب خانه شدن : در کمال تعجب من پاسخی با عصبانیت برگشت. در این دوره خداوند مؤمنی به نام دکتر تولوک را به عنوان استاد الوهیت به هال فرستاد که در نتیجه آن چند دانشجوی مؤمن از دانشگاه های دیگر آمدند. بنابراین، خداوند از طریق آشنا شدن با سایر برادران، مرا هدایت کرد. میل سابقم برای سپردن به خدمت تبلیغی بازگشت، و سرانجام برای گرفتن اجازه نزد پدرم رفتم، بدون آن اجازه نمیتوانستم در هیچ یک از مؤسسات مبلغین آلمان پذیرفته شوم. پدرم بسیار ناراضی بود، و به ویژه مرا مورد سرزنش قرار داد و گفت که…
-
دعا برای راضی شدن صاحب خانه
دعا برای راضی شدن صاحب خانه : تا این زمان من هرگز موعظه نکرده بودم. با این حال، فکر کردم که با خواندن یک خطبه یا بخش عمده آن که توسط یک انسان روحانی نوشته شده است، و به یادگار گذاشتن آن، ممکن است برای مردم مفید باشم. تصمیم گرفتم یک خطبه چاپ شده را در قالب مناسبی قرار دهم و آن را به حافظه بسپارم. دعا در راه رفتن به هاله فکر کردم، این راهی است که همیشه باید موعظه کنم. اما بلافاصله به ذهن من رسید که چنین موعظهای ممکن است برای مردم روستایی بیسواد مفید باشد، اما…
-
دعای صاحب خانه شدن
دعای صاحب خانه شدن : اکنون با جدیت برای کار خداوند آماده شدم. من مصائبی را که ممکن است در انتظارم باشد، پیش رویم گذاشتم. و کسی که زمانی کاملاً به شیطان خدمت میکرد، اکنون، با محبت مسیح، به جای لذت بردن از لذت گناه برای یک فصل، مایل بود که به خاطر عیسی رنج بکشد. من هم برای کارهای آینده ام با درجه ای جدی دعا کردم. دعا روزی در اواخر ماه اکتبر، برادر مذکور، هرمان بال، مبلغ مبلغ یهودیان، اظهار داشت که بیم آن دارد که به خاطر سلامتی خود مجبور شود از کار در میان یهودیان دست…
-
دعای مجرب برای صاحب خانه شدن
دعای مجرب برای صاحب خانه شدن : یک سرگرد مؤمن که با یکی از سرلشکرها رابطه خوبی داشت، پیشنهاد کرد که واقعاً خودم را برای ورود به ارتش پیشنهاد کنم و سپس از نظر صلاحیت بدنی خود معاینه شوم، به این امید که همچنان که هنوز هستم. در وضعیت بدنی بسیار ضعیف، باید برای خدمت سربازی نامناسب تشخیص داده شوم. در این صورت، [۵۱] در نهایت به سرلشکر تعلق خواهد گرفت که موضوع را حل و فصل کند. او که خود مردی خداپرست بود، به توصیه سرلشکر، بدون شک، به دلیل تمایل من به تبلیغ برای یهودیان، در تصمیم گیری…
-
دعا برای صاحب خانه بزرگ شدن
دعا برای صاحب خانه بزرگ شدن : من میمانم.» وقتی از او پرسیدم، گفت این بهترین کاری است که می توانم انجام دهم. سپس من با کمال میل قادر به تسلیم شدم و بر این اساس به رفتم. چند روز پس از ورود من به کلیسای کوچک به نام دوباره باز شد و من در افتتاحیه شرکت کردم. یکی از کسانی که در این مناسبت موعظه می کرد بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. دعا زیرا اگرچه از تمام صحبت های او خوشم نیامد، اما جاذبه و وقاری را در او دیدم که متفاوت از بقیه بود. بعد از اینکه او…
-
دعا برای صبر و تحمل
دعا برای صبر و تحمل : همان خداوندی که تاکنون در حالی که سلامت و نیرومند بوده و قادر به کار بوده از او مراقبت کرده است، در آن زمان نیز از او مراقبت خواهد کرد. از آن زمان همان برادر هر دو هفته سه پوند به من داد.این ده پوند بسیار فصلی وارد شد. زیرا، اگرچه ما میتوانستیم مایحتاج امروزی را تأمین کنیم، اما از بسیاری جهات کمبود وجود داشت، بهویژه که پسری بهعنوان شاگرد بیرون میرود و به ابزار و لباس نیاز دارد. امروز صبح یک شیلینگ از جعبه خانه ام بیرون آوردم. این شیلینگ تمام نیازهای امروزی…
-
دعای ضرر نکردن در معامله
دعای ضرر نکردن در معامله : به دلیل عدم عادت. زمانی را که صرف راه رفتن میکردم ضرر میدانستم، اما اکنون آن را نه تنها برای جسم، بلکه برای روحم نیز بسیار سودمند میدانم. بیرون رفتن قبل از صبحانه البته لزوماً ربطی به این موضوع ندارد و هر کس باید با توجه به قدرت خود و شرایط دیگر قضاوت کند. پس تفاوت عمل سابقم با عمل فعلی در این است: سابقاً وقتی برخاستم هر چه زودتر شروع به نماز می کردم و عموماً تمام وقتم را تا صبحانه به نماز می گذراندم یا تقریباً تمام وقتم را در همه وقایع…