بهترین دعا

  • دعا برای طفلی که شیر نمیخورد

    دعا برای طفلی که شیر نمیخورد : او بی حال و پریشان به کار خود ادامه داد و فقط به زمانی فکر می کرد که باید بتواند به تماشای خود بازگردد. و سپس چند هفته پس از اولین دید او از دره، دو مشتری، استرس و هیجان پیشنهاد آنها، و فرار باریک کریستال از فروش، همانطور که قبلاً گفتم، آمد. حالا، در حالی که این چیز راز آقای غار بود، یک شگفتی محض باقی ماند، چیزی که باید پنهانی خزید و به آن نگاه کرد، همانطور که یک کودک ممکن است به باغی ممنوعه نگاه کند. اما آقای ، برای…

  • دعا برای طول عمر شوهر

    دعا برای طول عمر شوهر : با عجله به سمت آنها هجوم آورد. همانطور که معنی این را فهمید، صورتش را به سمت هوراکس برگرداند و با تمام قدرت به بازویی که او را بین ریل ها نگه می داشت فشار داد. مبارزه لحظه ای دوام نیاورد. همانقدر که قطعی بود. که هوراکس او را در آنجا نگه داشته است، آنقدر مطمئن بود که او با خشونت از خطر خارج شده بود. هوراکس با نفس نفس زدن گفت: «از راه دور»، در حالی که قطار از راه می‌رسید. دعا و آن‌ها در کنار دروازه ایستادند و نفس نفس می‌زنند. راوت،…

  • دعای سلامتی و طول عمر مادر

    دعای سلامتی و طول عمر مادر : “ای کاش به سهم خودم می توانستیم تک تک آنها را در جهان بکشیم و لکه دار کنیم.” مرد رنگ پریده با لبخندی خفیف گفت: «فکر می‌کنم که شما به ندرت اهمیت می‌دهید که چنین چیزهایی در مورد شما در حالت فعال داشته باشید؟» باکتری‌شناس گفت: «برعکس، ما موظف هستیم. “به عنوان مثال اینجا -” او در سراسر اتاق راه رفت و یکی از چندین لوله مهر و موم شده را برداشت. “اینجا موجود زنده است. این کشت باکتری واقعی بیماری زنده است.” او تردید کرد. “به اصطلاح وبا بطری شده است.” نور…

  • دعا برای سلامتی و طول عمر مادر

    دعا برای سلامتی و طول عمر مادر : از عبور تاکسی با پیچ زنجبیلی اسبی که با عصبانیت رانده شده بود، وحشت کردند. همانطور که آن را می گذراند، سکوت کردند، و سپس در حالی که فرو رفت – “این “آری” آیکس است. گفت: آقای تنومند معروف به قدیمی توتلز. پسر صیغه گفت: “او از تازیانه اش استفاده می کند، او به حق است.” “سلام!” تامی بایلز پیر بیچاره گفت. “اینم یه لونتیک دیگه که شکوفا شده. اگه نباشه دمیده.” توتلز قدیم گفت: “این جورج پیر است، و همانطور که شما می گویید او در حال رانندگی با یک لون…

  • دعا برای طول عمر مادرم

    دعا برای طول عمر مادرم : خدمتکار خانه‌اش در حالی که ناگهان می‌لرزید و روی می‌آورد، گفت: «من آنها را دوست ندارم». “من می دانم که از نظر من بسیار احمقانه است – و بسیار متاسفم، به خصوص که شما آن چیز را خیلی دوست دارید. اما من نمی توانم به آن جسد فکر نکنم.” “اما ممکن است آن گیاه خاص نباشد. این فقط یک حدس از من بود.” خانم خانه اش شانه هایش را بالا انداخت. او گفت: “به هر حال من آن را دوست ندارم.” ودربرن از دوست نداشتن گیاه کمی احساس ناراحتی کرد. اما این مانع از…

  • دعای طول عمر برای عزیزان

    دعای طول عمر برای عزیزان : بیشتر نمک هم هست خوب. چه روزگاری از آن داشتم! من چیزها را کاملاً تصادفی پیدا کردم. ما به دنبال تخم مرغ رفتیم، من و دو پسر بومی، در یکی از آن قایق های رام که همه به هم گره خورده بودند، و همزمان استخوان ها را پیدا کردیم. چهار روز چادر و آذوقه داشتیم و در یکی از جاهای محکمتر زدیم. فکر کردن به آن بوی قیری عجیب و غریب را حتی در حال حاضر باز می گرداند. دعا کار بامزه ای است شما با میله های آهنی در گل و لای کاوش…

  • دعا برای افزایش طول عمر عزیزان

    دعا برای افزایش طول عمر عزیزان : به سختی می‌دانستم کدام یک ستاره بود و فسفری بود و روی سرم شنا می کردم یا روی پاشنه هایم. قایق رانی مثل گناه سیاه بود و موج زیر کمان ها مانند آتش مایع بود. دعا من طبیعتاً دوست داشتم در آن بالا بروم. مضطرب بودم. به نظر می‌رسید که او در کمان‌ها در آغوش گرفته شده بود، و جلوی عقب تماماً از آب خارج شده بود. چیز همچنان به آرامی به دور خود می‌چرخید – یک جور والس، نکن می دانی. من به سمت دم عقب رفتم و آن را پایین کشیدم…

  • دعا برای طول عمر عزیزان

    دعا برای طول عمر عزیزان : با این حال، به آنجا رسیدم. اینجا فقط یک جزیره مرجانی معمولی بود حدود چهار مایل دور، با چند درخت در حال رشد و یک چشمه در یکی و تالاب پر از طوطی ماهی تخم مرغ را به ساحل بردم و در مکانی خوب، بالای جزر و مد و زیر نور خورشید قرار دادم تا تمام فرصتی که می توانستم به آن بدهم، و قایق رانی را سالم بالا کشیدم. و در مورد اکتشاف کاوش می کردم. دعا از طلوع خورشید بیرون آمد، انگار که ناگهان به من نزدیک شد. مستقیم به سمت آن…

  • دعا طول عمر فرزند

    دعا طول عمر فرزند : چون طبیعتاً به این نتیجه رسیده بودم که اگر از تخم بیرون بیاید، به محض اینکه متوجه شدم تخم مرغ در قایق رانی رشد کرده است، او را جمعه می نامند. من کمی نگران غذایش بودم، بنابراین بلافاصله یک تکه ماهی طوطی خام به او دادم. او آن را گرفت و منقار خود را برای بیشتر باز کرد. من از این خوشحال بودم، زیرا، تحت شرایط، اگر او اصلاً خیال پردازی می کرد. دعا بالاخره باید او را می خوردم. “شما تعجب خواهید کرد که جوجه چه پرنده جالبی بود. او از همان ابتدا من…

  • دعای طول عمر برای فرزند

    دعای طول عمر برای فرزند : همانطور که بود، نمی توانستم به خوردن او فکر کنم، بنابراین او را در تالاب گذاشتم و ماهی‌های کوچولو او را تمیز کردند. من حتی پرها را هم نجات ندادم. سپس یک روز پسری که با یک قایق تفریحی در حال گشت و گذار بود به فکر افتاد که ببیند آیا جزیره مرجانی من هنوز وجود دارد یا نه. به اندازه کافی از ویرانی آن مریض شده ام، و فقط تردید دارم که آیا باید به دریا بروم و کار را از این طریق به پایان برسانم، یا دوباره روی چیزهای سبز بیفتم. “من…