بهترین دعا
-
دعا برای زیبا شدن چشم جنین
دعا برای زیبا شدن چشم جنین : اختراع وحشی تر و وحشی تر از طریق خود رام کنوانسیون های بورژوایی که باید از آن ایجاد می شد، رشد کرد. کلمبین در دامن برجسته ای جذاب به نظر می رسید که به طرز عجیبی شبیه لامپ بزرگ اتاق پذیرایی بود. دلقک و پانتالون خود را با آرد آشپز سفید کردند و با سرخابی از برخی اهلی دیگر که (مانند همه خیرین مسیحی واقعی) گمنام ماندند، سرخ شدند. دعا هارلکین که قبلاً با کاغذ نقره ای از جعبه سیگار پوشانده شده بود، به سختی از شکستن لوسترهای درخشنده قدیمی ویکتوریایی جلوگیری شد…
-
دعا برای زیبا شدن جنین در بارداری
دعا برای زیبا شدن جنین در بارداری : آن سوسیالیست بیشتر از یک هرم یک الماس را نمی دزدد. ما باید فوراً به مردی که نمی شناسیم نگاه کنیم. همکار نقش پلیس – فلوریان. من تعجب می کنم که او دقیقاً در این لحظه کجاست.» پانتالون بلند شد و از اتاق خارج شد. میانآهنگی پیش آمد که در طی آن میلیونر به کشیش خیره شد و کشیش به دفترچه او خیره شد. سپس پانتالون برگشت و با نیروی جاذبه گفت: «پلیس هنوز روی صحنه دراز کشیده است. پرده شش بار بالا و پایین شده است. دعا سرهنگ درازی به او نگاه…
-
دعا برای زیبا شدن کودک
دعا برای زیبا شدن کودک : ماه واقعی در هر حرکت او را می گیرد و یک اینچ جدید از او را به آتش می کشد. اما او، درخشان و موفق، از درخت کوتاه این باغ به سمت درخت بلند و پر پیچ و خم باغ دیگر تاب میخورد، و فقط در آنجا توقف میکند، زیرا سایهای زیر درخت کوچکتر لغزیده و بیگمان او را صدا کرده است. صدا میگوید: «خب، فلامبو، تو واقعاً شبیه یک ستاره پرنده به نظر میرسی. اما این همیشه به معنای یک ستاره در حال سقوط است.” به نظر میرسد که شکل نقرهای و درخشان…
-
دعا برای زیبا شدن نوزاد
دعا برای زیبا شدن نوزاد : آنگوس غیبت گفت: «آیا فکر نمیکنی که خوردن این نانهای نیمپانی خیلی بیرحمانه است؟» آنها ممکن است به صورت نان پنی بزرگ شوند. وقتی ازدواج کنیم از این ورزش های وحشیانه دست می کشم.» بانوی جوان تیرهرنگ از روی صندلی بلند شد و به سمت پنجره رفت، ظاهراً در حالت فکری قوی اما نه بیهمدلانه. هنگامی که در نهایت او دوباره با هوای قطعی چرخید، گیج شد و متوجه شد. دعا او گفت: «واقعاً و واقعاً، این به همان اندازه جدی است – به اندازه نان نیم پنی. گران است، مانند نان. یکی برای…
-
دعا برای باهوش شدن جنین
دعا برای باهوش شدن جنین : و به این ترتیب بود که وقتی هر دو در یک هفته به من پیشنهاد ازدواج دادند، واقعاً متحیر، و همچنین مبهوت و بسیار متاسف شدم. «خب، من کاری را انجام دادم که از آن زمان فکر میکردم شاید کار احمقانهای باشد. اما بالاخره این عجایب به نوعی دوستان من بودند. و من از فکر آنها وحشت داشتم، به دلیل واقعی آنها را رد کردم، و آن این بود که آنها بسیار زشت بودند. دعا بنابراین من یک نوع گاز دیگر ساختم، در مورد اینکه هرگز قصد ازدواج با کسی را ندارم که راه…
-
دعا برای زیبا شدن جنین
دعا برای زیبا شدن جنین : برای لحظه ای دو مرد که به طور غریزی هوای مالکیت یکدیگر را درک می کردند، با آن سخاوت سرد کنجکاوی که روح رقابت است به یکدیگر نگاه کردند. با این حال، آقای اسمیت هیچ اشاره ای به زمینه نهایی تضاد آنها نکرد، بلکه به سادگی و انفجار آمیز گفت: “آیا خانم هوپ آن چیز را روی پنجره دیده است؟” “روی پنجره؟” آنگوس خیره تکرار کرد. دعا میلیونر کوچک اندکی گفت: “زمانی برای توضیح چیزهای دیگر وجود ندارد.” “اینجا یک حماقت در جریان است که باید بررسی شود.” عصای صیقلی خود را به سمت…
-
دعا برای راحت شدن زایمان طبیعی
دعا برای راحت شدن زایمان طبیعی : در یک گوشه، دکه سرگردان مردی که شاه بلوط می فروخت. و درست در انتهای دیگر منحنی، انگوس توانست پلیس آبی کم رنگی را ببیند که به آرامی راه می رفت. اینها تنها اشکال انسانی در آن خلوت بلند حومه شهر بودند. اما او احساس غیرمنطقی داشت که آنها شعرهای بی زبان لندن را بیان می کنند. او احساس می کرد که آنها چهره هایی در یک داستان هستند. دعا اسمیت نفس نفس زده گفت: “فقط برای یک دقیقه وارد شوید.” من می خواهم آن نامه های ولکین را به شما نشان دهم.…
-
دعا برای زایمان طبیعی
دعا برای زایمان طبیعی : من فقط او را به جاده فرستادم تا در مورد چیزی تحقیق کند – که فکر می کردم ارزش تحقیق دارد. آنگوس ناگهان گفت: «خب، ما میخواهیم او را خیلی زود برگردانیم، زیرا مرد بدبخت طبقه بالا نه تنها به قتل رسیده، بلکه از بین رفته است.» “چطور؟” کشیش پرسید. فلامبو پس از مکثی گفت: «پدر، فکر میکنم بیشتر در بخش شماست تا من. دعا هیچ دوست یا دشمنی وارد خانه نشده است، اما اسمیت رفته است، گویی توسط پری ها دزدیده شده است. اگر این ماوراء طبیعی نیست، من…» همانطور که او صحبت می…
-
دعا برای زن زایمان راحت
دعا برای زن زایمان راحت : فلامبو به سراغ سابرها، قالیچه های بنفش و گربه ایرانی اش رفت و چیزهای زیادی برای رسیدگی داشت. جان ترنبول آنگوس نزد خانمی که در مغازه بود، برگشت، که آن مرد جوان بیاحتیاط میخواهد با او بسیار راحت باشد. اما پدر براون آن تپههای پوشیده از برف را با یک قاتل ساعتها زیر ستارگان پیادهروی کرد و آنچه به یکدیگر گفتند هرگز معلوم نخواهد شد. عصر طوفانی از زیتون و نقره در حال نزدیک شدن بود، زمانی که پدر براون، در لباس چهارخانه خاکستری اسکاتلندی، به انتهای دره خاکستری اسکاچ رسید و قلعه عجیب…
-
دعا برای زایمان راحت و زودتر
دعا برای زایمان راحت و زودتر : اما شما گفتید که هیچ کس نمی تواند این چهار چیز را به هم مرتبط کند. داستان واقعی، البته، چیز بسیار غم انگیزتری است. گلنگیل سنگ های قیمتی را در املاک خود پیدا کرده بود یا فکر می کرد. یک نفر او را با آن برلیانس های شل و ولش کرده بود و می گفت آنها در غارهای قلعه پیدا شده اند. چرخهای کوچک نوعی الماس تراش هستند. او مجبور بود با کمک چند چوپان یا هموطنان بی ادب در این تپه ها این کار را بسیار خشن و کوچک انجام دهد. اسناف…